ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۵
مهترابا یگانه منشی تو
گرچه ایراد من خلاف بود
لیک از من بگو که در بروات
ای دو سر قاف این چه قاف بود
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۶ - در نعت حضرت رسالت
آن درختی که چون ز خاک برست
سایه بر هفتم آسمان گسترد
آشکار است از شکوفه آن
که بر زندگی ببار آورد
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۸
گیرم که زبان به ناله نگشایم
آه دل من بر آسمان آید
در محضر عدل حق سکوت من
بر سر ضمیر ترجمان آید
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۹
عضدالدوله را ز بنده بگوی
که نخواهم دلت غمی باشد
کوهت ارسفته شد به دیلم سخت
خاطرت جفت خرمی باشد
زانکه بر اتفاق اهل سیر
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۴
خسروا ای که ز ابر احسانت
گشته سیراب کشت آز و نیاز
آفتاب از رخ تو جسته فروغ
آسمان بر در تو برده نماز
آب از جوی رفته را «ارجوا»
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۷
از حکایت سال سیصد و نه
این حدیثم کجا شود فرمش
که چو حلاج را بدار زدند
نه رخش زرد شد نه چهره ترش
چون برآمد فراز دار بقا
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۱
گفت با جفت خویش شیخ حسن
کای پریپیکر لطیفاندام
تا که در مستراح عبدعظیم
بودم ابریقدار خاصه و عام
اندر آن مرتع خصیب مرا
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۲
آل عباس را به «قلب صد و سی و دو» رسید
دولت از کوشش ابومسلم
پانصد و بیست و چار سال شدند
ملک را خواجه خلق را منعم
پس قضای الهی آمد پیش
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۳
من که بی تاج و تخت و گنج و سپاه
در اقالیم سبعه سلطانم
بی قیاس مقام و منصب و مال
بنده مصطفی قلی خانم
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۴
ارشدالدوله ای که پیش لبت
با زبان فصیح خاموشم
روز جمعه فرامشم نکنی
ای که هرگز نه ای فراموشم
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۷
دوش گفتم بدوستی که بود
حفظ این آب و خاک بر همه دین
راز حب الوطن من الایمان
هست دستور سید ثقلین
وز برای رواج این بازار
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۹ - ماده تاریخ
چون محمدعلی ز دار فنا
کرد در بارگاه هستی رو
آمد از مشرق وجود فراز
رفت در مغرب هبوط فرو
قطره پیوسته شد به بحر وجود
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵۹ - تاجگذاری پادشاه ۱۳۳۲
آفتابی است تاج شاهنشاه
سایه گستر به فرق ظل آله
آفتابی فراز سایه حق
سایه ای ز آفتاب هشته کلاه
آفتابی که زهره و مه و مهر
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷۰ - در نکوهش شاعری که یک خان بختیاری را مدح گفته بود
ای ستاده به بزم تحقیقت
پور سینا و پیر فارابی
بنده خامه و ضمیر تو شد
قلم و رای صاحب و صابی
از شمیران ترا به ری آورد
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷۱ - مطایبه
ای ملکزاده راندم ابیاتی
امتثالا لا مرک العالی
انت رکنی و منتهی املی
بک علقت حبل آمالی
فاش گویم که در ولایت فضل
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸۴
میر یحیای دولت آبادی
ای که همت و زکی باشی
خواهم از حق بمتکای جلال
تا صف حشر متکی باشی
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸۵
صاحبا چند خفته ای در مهد
بجنابت ز عین ناپاکی
آفتابم من ارشنیدستی
قصه آفتاب و سکاکی
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۹۷ - سال اشغال ۱۳۳۲
سال اشغال رفته از هجرت
شب سه شنبه سلخ ماه صفر
گشت در برج دلو کنگره
منعقد ز اجتماع پنج اختر
پنج کوکب شدند با هم یار
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰۱
دلبر ماه پیکر خود را
دیدم اندر چمن که گل میچید
خار گل دست آن پریرخ را
کرد مجروح و او همی خندید
گفتمش خنده چیست با من گفت
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰۵
ای ظهور تو چنان پدری
کاشف راز یخرج المیت
گل و ریحان باغ چون نشدی
باری آخر کرفس باش و شبت