جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » اعتقادنامه » بخش ۲۷ - اشارت به صراط
دوزخ از نور او کند پرهیز
بگذرد همچو برق خاطف تیز
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۶ - اذن کردن حق سبحانه و تعالی ملائکه را در امتحان کردن ابراهیم صلوات الرحمن علی نبینا و علیه
ای خوش آن نغمه های دردآمیز
که بود ذوق بخش و شورانگیز
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۱۱ - رجوع به تمامی قصه
نه زبانش به نطق گوهر ریز
نه دهانش ز خنده شورانگیز
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۱۳ - سؤال پسر صاحب جمال از پدر صاحب کمال و جواب وی از آن سؤال
وان دگر گفت کان خط نوخیز
زد خطم بر صحیفه پرهیز
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۱۴ - جواب گفتن پدر پسر را
بر گرفتی ز دور راه گریز
پای خود درگریز کردی تیز
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۳۶ - قصه آن مخنث که از روزن در منظری افتاد و از آنجا در خانه سفلی و از آنجا در سردابه ای و از آنجا در چاهی چون در سردابه افتاد بانگ کرد که ای خداوندان سرای، سرای شما زمین ندارد
همت آن دگر ده و کاریز
وانچه باشد مناسب از هر چیز
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۴۳ - مناجات
لعل شیرین که شد ز شکر ریز
قوت فرهاد و قوت پرویز
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۴۸ - قصه عاشق شدن کنیزک خلیفه بغداد بر غلام وی و از استیلای عشق وی خود را در دجله انداختن
داشت در پرده شاهدی نوخیز
در ترنم ز پسته شکر ریز
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۵۱ - حیران شدن معتمر در آنکه آن زاری کننده که بود و پشیمان شدن که چرا دنبال آواز نرفت
غزل سینه سوز و دردآمیز
غزلی صبر کاه و شوق انگیز
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۴۷ - اشارت به بعضی از شعرای ماتقدم که از سلاطین پیشین تربیت ها یافتند و نام اینان به واسطه مدایح آنان بر صحیفه روزگار بماند
چون به مدحش شدی چو خنجر تیز
کردیش دست شاه گوهر ریز
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۲۶ - در تعریف کمان شاه گوید
بر کمان داشت ناوک خونریز
راست همچون خدنگ مژگان تیز
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۳ - بزمآرایی لشکر به شکار
خاک او سر به سر عبیرآمیز
باد او دم به دم نشاطانگیز
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۵ - بزمآرایی شاه و نظر کردن گدا
خندهٔ شاهدان شورانگیز
گشت در جام باده شکرریز
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۸ - اقامت شاهزاده بر لب دریا و کدا بر کوه
بر لب آن محسط شورانگیز
لجهٔ موجخیز گوهرریز
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش
سوی بالا کند چو دود گریز
دست سیلی زنان آتش تیز
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش
آب رویش نبردی آتش تیز
بخت سبزش نمینمود گریز
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در ستایش ولی سلطان و بکتاش بیگ و قاسم بیگ
دست یازی چو بر کمان ستیز
مرگ خواهد ز تیر پای گریز
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در ستایش ولی سلطان و بکتاش بیگ و قاسم بیگ
بوم و ملک تو خاک رستم خیز
روبهش ضیغم هژبر ستیز
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در ستایش ولی سلطان و بکتاش بیگ و قاسم بیگ
تیغ بهرام یعنی آنسان تیز
که ز سهمش اجل نمود گریز
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در ستایش کاخ میرمیران
زین طربخانه نشاط انگیز
رفته غم تا در عدم به گریز