حکیم سبزواری » دیوان اشعار » سؤال و جواب » شمارهٔ ۱ - سؤال میرزا بابای گرگانی در حین توقف سبزوار از حاج ملاهادی سبزواری
ما بدین مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر لطف شما پیش نهد گامی چند
حکیم سبزواری » دیوان اشعار » ساقی نامه » شمارهٔ ۴ - و له فی ذم الدنیا الدنیه
پس بر این کن قیاس سالی صد
سلطنت را ز مدت بیحد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۹ - نشانی دهلوی
مرا هر شب چو دزدان خواب گرد چشم تر گردد
دلم را با غمت بیدار بیند باز برگردد
دوست آنست کو معایبِ دوست
همچو آیینه رو برو گوید
نه که چون شانه با هزار زبان
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۲ - نجم الدین خوارزمی قُدِّسَ سِرّه
خواجگان در زمان معزولی
همه شبلی و بایزید شوند
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۵ - سنائی غزنوی قُدِّسَ سِرُّه
هرچه ماند ز تو به نیک و به بد
بخشش مرگ دان نه بخشش خود
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۵ - سنائی غزنوی قُدِّسَ سِرُّه
جان دانا ز دین غذا سازد
چون نیابد غذا به مگذارد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه
ما غم یار و زاهدان غم خلد
هر دلی طاقت غمی دارد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۹ - نشاط اصفهانی
برون از هر دو عالم راه جستم
ولی از عشق گام اوّلی بود
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۶۴ - نور علی شاه اصفهانی
یک بیان از معانی عشقش
در معانی بیان نمیگنجد
صفی علیشاه » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲
چون بخم غدیر از ایزد
بر نبی شد خطاب کای احمد
سر بر آر از گلیم و کن برخلق
فاش اسرار شاه لم یولد
همین مترس از خسان و کن ظاهر
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۴۰ - بخل و حسد
عجب آید مرا که می دانیم
عاقبت جای ماست زیر لحد
در حق هم، در این جهان ما را
نیست کاری، به غیر بخل و حسد
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۸۴ - جنگ داخلی و دشمن خارجی
چون عدو درکمین بود زنهار
دست از شنعت رفیق بدار
دو کبوتر که بال هم شکنند
لقمه گربه را درست کنند
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - سرگذشت شاعر در اولین مسافرت او به تهران
با آنهمه طبع سرقت و بیرحمی
بالله که چو سارقین شهری نبُدند
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - سرگذشت شاعر در اولین مسافرت او به تهران
«در بند تو بودم من زین پیش و کنون نیز»
«شاید که نباشی تو مرا اکنون در بند»