گنجور

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۹ - نشانی دهلوی

 

مرا هر شب چو دزدان خواب گرد چشم تر گردد

دلم را با غمت بیدار بیند باز برگردد

دوست آنست کو معایبِ دوست

همچو آیینه رو برو گوید

نه که چون شانه با هزار زبان

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

چون بخم غدیر از ایزد

بر نبی شد خطاب کای احمد

سر بر آر از گلیم و کن برخلق

فاش اسرار شاه لم یولد

همین مترس از خسان و کن ظاهر

[...]

صفی علیشاه
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۴۰ - بخل و حسد

 

عجب آید مرا که می دانیم

عاقبت جای ماست زیر لحد

در حق هم، در این جهان ما را

نیست کاری، به غیر بخل و حسد

ترکی شیرازی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۷

 

گفت بز شکر دارم از ایزد

که توئی گنج هوش و کان خرد

ادیب الممالک
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۸۴ - جنگ داخلی و دشمن خارجی

 

چون عدو درکمین بود زنهار

دست از شنعت رفیق بدار

دو کبوتر که بال هم شکنند

لقمه گربه را درست کنند

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - سرگذشت شاعر در اولین مسافرت او به تهران

 

با آن‌همه‌ طبع سرقت و بی‌رحمی

بالله که چو سارقین شهری نبُدند

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - سرگذشت شاعر در اولین مسافرت او به تهران

 

«‌در بند تو بودم‌ من زین پیش و کنون نیز»

«‌شاید که نباشی تو مرا اکنون در بند»

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » ترکیبات » مجلس سوم

 

آه شد اشگ و اشک شد قطره

قطره شد سیل و سیل دریا شد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » چهارپاره‌ها » خمسه‌ مسترقه

 

چون در اسلام ماه بد قمری

رفت آن پنج روز نیز از یاد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » چهارپاره‌ها » خمسه‌ مسترقه

 

لاجرم بود اول نوروز

گه در آبان و گاه در مرداد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » چهارپاره‌ها » خمسه‌ مسترقه

 

ربع روزی که گفته شد زین پیش

از پس چار سال گرد آید

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » چهارپاره‌ها » خمسه‌ مسترقه

 

پس هر چار سال بر اسفند

روزی از ربع‌ها بیفزاید

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲۷
۲۸
۲۹
۳۰
۳۱
sunny dark_mode