گنجور

 
رضاقلی خان هدایت

اسمش علی احمد و حکاک بود. به ریاضات و مجاهدات کوشش نمود. به مقامات عالیه رسید. درمجلس جهانگیر بود که مطربی این بیت را می‌خواند:

هر قوم راست راهی، دینی و قبله گاهی

من قبله راست کردم برسمت کج کلاهی

٭٭٭

پادشاه معنی آن بیت بپرسید. وی گفت: در یکی از ایام اعیاد جماعت هنودچنانکه رسم ایشان بود به جهت غسل به کنار دریا می‌رفتند. در آن وقت شاه نظام اولیا از خانقاه به درآمد. تفرج احوال آن جماعت می‌نمود و این مصراع بدیهة فرمود: که هر قوم راست راهی دینی و قبله گاهی. چون شاه نظام کلاه خود را بر سر کج نهاده بود امیر خسرو گفت:

من قبله راست کردم بر طرف کج کلاهی.

چون سخن مولانا بدین جا رسید دست بر سر برد که کلاه خود را کج نهاده به شاه بنماید. کج کردن طاقیه و صیحه زدن و جان دادن وی مقارن بود و کان ذلک فی سنهٔ عشرین بعد الالف. این بیت و قطعه از اونوشته شد:

مرا هر شب چو دزدان خواب گرد چشم تر گردد

دلم را با غمت بیدار بیند باز برگردد

وله رحمة اللّه علیه

دوست آنست کو معایبِ دوست

همچو آیینه رو برو گوید

نه که چون شانه با هزار زبان

پس سر رفته مو به مو گوید