حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۵
زیر هر حرف خویش پنهانم
تن گفتار خویش را جانم
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۱۹
وحشی پهن دشت امکانم
زادهٔ ناف این بیابانم
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳۹
باستان نامه اش اگر خوانم
پردهٔ غفلت است، بدرانم
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۸۹ - به دوستی نوشته شد
من که بی تاج و تخت و گنج و سپاه
در به اقلیم فقر سلطانم
بی قیاس مقام و منصب ومال
بنده مرتضی قلی خانم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۱۲ - حسینی قزوینی
ذکر او بی دهان چو بتوانم
نام او بر زبان چرا رانم
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۳
من که بی تاج و تخت و گنج و سپاه
در اقالیم سبعه سلطانم
بی قیاس مقام و منصب و مال
بنده مصطفی قلی خانم
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۸ - برای کتابِ آقای مخبر السَّلطنه گفته شد در خیالاتِ عالیِ طفل
من به کلّی ز جامه عریانم
جوجه مرغِ دو روزه را مانم
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۸ - برای کتابِ آقای مخبر السَّلطنه گفته شد در خیالاتِ عالیِ طفل
ابتدا درسِ دِهقَنَت خوانم
تا ره و رسمِ دِهقَنَت دانم
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱ - گفتار نخست در عظمت ذات باریتعالی و نقص ادراک بشر
ای خدایی که در تو حیرانم
کیستی؟ چیستی؟ نمیدانم
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱ - گفتار نخست در عظمت ذات باریتعالی و نقص ادراک بشر
در تو و هستی تو حیرانم
این بدانستهام که نادانم
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۴ - در مسافرت کردن شوهر و سپردن خانه و زن خود بهدست رفیق بدگوهر
گفت اندر فشار وجدانم
راز کس فاش کرد نتوانم
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۶ - حبس شدن مدیر ناهید در اتاق بهار
گفت من نیز چون تو حیرانم
سبب حبس خود نمیدانم
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۰ - داستان مسافرت به یزد
گرچه در نظم و نثر سلطانم
تابع پادشاه ایرانم
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۰ - داستان مسافرت به یزد
چون خود از خادمان ایرانم
قدر خُدّام ملک می دانم
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۳ - شرح ملاقات آیرم رئیس شهربانی
زانتقام قضا هراسانم
ظلم ظلم آرد اینقدر دانم
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱
بستهٔ روی و موی جانانم
فارغ از قید کفر و ایمانم
هست عمری که آن پری دارد
همچو گیسوی خود پریشانم
گاه مسرورم و گهی غمگین
[...]