×
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۹
گرچه سرگشسته ام ز چوگانت
نکشیدیم سر ز فرمانت
در فراقت دلم به جان آمد
آمدم یک شبی به مهمانت
گر به عید رخم تو بنوازی
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۵۶ - برخاستن معتمر به چاره سازی عیینه و وی را به مجلس انصار بردن و همراه ایشان از برای خواستگاری ریا پیش پدر وی رفتن
نخورد کس ز سفره و خوانت
تا ز بحر نوال و احسانت
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش
بهر مهمان و غیر مهمانت
هست گسترده دایمی خوانت
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت اول
دست او طوق گردن جانت
سر برآورده از گریبانت
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵
ای خرد طفلی از دبستانت
عقل مدهوش چشم مستانت
شیر نخجیر آهوی نگهت
پور دستان اسیر دستانت
خیز ای شیر عقل کاتش عشق
[...]
صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱
هر که آید به سیر جولانت
نبرد ره برون ز میدانت
دل ما را به حلقه ی گیسوی
هست زندان به از گلستانت
باز از آن چهر هر نظر دارد
[...]
صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴
تا نگردم غبار جولانت
برنخیزم ز طرف میدانت
سر ندارم دریغ از آن خم زلف
بازم این گوش را به چوگانت
تا نبوسم کمان و شست ترا
[...]
۱
۲