فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در عذر لاغری معشوق و توصیف لاغری و مدح امیر محمد بن محمود گوید
زو هنر یافت بزرگی، نشود هرگز پست
زو ادب گشت گرامی، نشود هرگز خوار

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در مدح ابونصر مملان
ز پی آفت هر چیز پدید است سبب
سبب آفت من فرقت آن سیم غبب
گر سوی دیده من خواب نیاید نه شگفت
ور طرب سوی دل من نگراید نه عجب
کاندر آن بستد اندوه و غمش معدن خواب
[...]

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷ - در مدح خواجه مسعود علیبن ابراهیم
عربیوار دلم برد یکی ماه عرب
آب صفوت پسری چه زنخی شکر لب
کله بر گلبن او راست چو بر لاله سواد
مژه بر نرگس او راست چو بر خار رطب
ناصیت راست چو بر تختهٔ کافورین مشک
[...]

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۲ - شاعر ساده سخنم
خر کل گوزی پر سیفک چنگی تازد
تا بشهباز نگاهی نکند خر بصواب

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۲ - شاعر ساده سخنم
جامه چینی او را نه چگونه است و نه چون
همه را چام شرابست ورا جام سراب

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۲ - شاعر ساده سخنم
زبری را بفتادن ز بلندی خطر است
زیرکی ورزد وزیری کند آن حکمت باب

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۲ - شاعر ساده سخنم
باد در . . . ون ندیمان تو دم ذقنم
سر هر موئی بر ایر خری بسته طناب

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۲ - شاعر ساده سخنم
همه مردند ولیکن چو زنان قبه بسوی
سر این طایفه خر پسر بوالخطاب

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۲ - شاعر ساده سخنم
کویم از سفره او گرچه نگویم که نه . . . اد
نان خائیده برون کرد و درانداخت لعاب

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۲ - شاعر ساده سخنم
. . . ن او مر . . . س سربت را استاد آمد
بگه خوردن حمدان چو دو سه خورد شراب

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۲ - شاعر ساده سخنم
تاج برهان اجل کرده ورا خشک سپوز
چو لحافی را گفتی که همی گاد غراب

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۲ - شاعر ساده سخنم
بنجا را شده و حجره یکرو کرده
بدم نان بکشان رفته کشان . . . ن بشتاب

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۲ - شاعر ساده سخنم
با چنان روی نه . . . اد است کس او را عجبست
بسته گوید من ایر ندیدم در خواب

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۲ - شاعر ساده سخنم
مرد خواهد که بگیرد بشب تاری در
تا کی و چند به . . . ون در زندش قاب قاب

ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴
آسمانی است فروزنده به رایی صایب
آفتابی است درفشنده به عزمی ثاقب
تحفه صدر نبوت شرف دین خدا
بومحمد حسن بن علی بوطالب
چون قدر هیبت او بر همه اعدا قاهر
[...]

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷
روزی آن روی چو خورشید و بر و خال چو شب
دیدم و عشق مرا با تو همین بود سبب
زین پس از پیش تو کوته نکنم دست نیاز
زین پس از کوی تو بیرون ننهم پای طلب
گوشهای از سر کوی تو قصور فردوس
[...]

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » اشعار پراکنده » شمارهٔ ۱۱
شد نهان زابروی تو مه چو هلال اول شب
به دعا طالب مه گو بگشا گوشه لب

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱ - مخترع
ساقیا باده چو ریزی به قدح بهر طرب
کی طربناک شوم گر نرسانیش به لب
عجب آن نیست که از لعل تو یابیم حیات
بی لبت اینکه بود زندگی اینست عجب
زر خرید تو بود یوسف مصری در حسن
[...]

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰
منم ای شمع دل رفته و جان آمده بر لب
شده بر آتش شوق تو چو پروانه مقرب
شب وصلت که دران پرده کند عقل گرانی
من و افسانهٔ لعلت که فسونیست مجرب
من و خورشید جمالت چکنم ماه وشانرا
[...]

فضولی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۶
من از اقلیم عرب حیرتی از ملک عجم
هر دو کردیم به اظهار سخن کام طلب
یافتیم از دو کرم پیشه مراد دل خویش
او زر از شاه عجم من نظر از شاه عرب
