آسمانی است فروزنده به رایی صایب
آفتابی است درفشنده به عزمی ثاقب
تحفه صدر نبوت شرف دین خدا
بومحمد حسن بن علی بوطالب
چون قدر هیبت او بر همه اعدا قاهر
چون قضا حشمت او در همه معنی غالب
عاجز اندر نظر او هنر هر خاطر
قاصر اندر سخن او صفت هر خاطب
به سخاوت بدهد آنچه ندادی حاتم
به کفایت بکند آنچه نکردی صاحب
زین بود هر قدمی خدمت او را مایل
زان بود هر قلمی مدحت او را راغب
شده در کوشش او شیر شکاری عاجز
گشته از بخشش او ابر بهاری نایب
گشت بر درگهش از لطف و کرامت دربان
هست دربارگهش لطف و کرامت حاجب
دوستان را ز دلش نعمت و دولت اجری
دشمنان را ز کفش محنت و شدت راتب
حضرت او شرف کعبه و بر اهل زمین
حج او در همه احکام مروت واجب
زایران آمده نزدیک وی از هر اقلیم
قله ها ساخته در پیش وی از هر جانب
استطاعت بر من نیست وگرنه نیمی
ساعتی از در آن کعبه حاجت غایب
خسته چرخم و جز فضل ندارم گنهی
وین گناهی است کز او گشت نخواهم تایب
تا جهان است خداوند به شادی بزیاد
بدسگالش ز جهان یکسره خاسر خایب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زو هنر یافت بزرگی، نشود هرگز پست
زو ادب گشت گرامی، نشود هرگز خوار
ز پی آفت هر چیز پدید است سبب
سبب آفت من فرقت آن سیم غبب
گر سوی دیده من خواب نیاید نه شگفت
ور طرب سوی دل من نگراید نه عجب
کاندر آن بستد اندوه و غمش معدن خواب
[...]
عربیوار دلم برد یکی ماه عرب
آب صفوت پسری چه زنخی شکر لب
کله بر گلبن او راست چو بر لاله سواد
مژه بر نرگس او راست چو بر خار رطب
ناصیت راست چو بر تختهٔ کافورین مشک
[...]
همه مردند ولیکن چو زنان قبه بسوی
سر این طایفه خر پسر بوالخطاب
روزی آن روی چو خورشید و بر و خال چو شب
دیدم و عشق مرا با تو همین بود سبب
زین پس از پیش تو کوته نکنم دست نیاز
زین پس از کوی تو بیرون ننهم پای طلب
گوشهای از سر کوی تو قصور فردوس
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.