حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۲
شب هجران که دلم نوحه گری ساز کند
با خیالت گله هجر تو آغاز کند
آنچنان زار بگریم ز پریشانی دل
که اجل تا به سحر صد رهم آواز کند
ای بسا فتنه که از چشم تو در آفاق است
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - فی مدح الصاحب الاعظم تاج الدین احمد العراقی طاب مثواه
ای که عنف تو اگر سرکشی آغاز کند
کوه را تیغ مرصّع ز کمر باز کند
فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷
شوق دیدار تو چون چشم مرا باز کند
مژه پیش از نگهم سوی تو پرواز کند
قیمت حسن ز بس عشق تو افزود کنون
داغ غم بر جگر سوختگان ناز کند
به مسیح ار چمن داغ مرا بفروشند
[...]
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۳۴
شوق دیدار تو چون چشم مرا باز کند
مژه پیش از نگهم سوی تو پرواز کند
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹
مطربی کو که بخورشید رخش ناز کند
چون کند کرم دف از شعله آواز کند
در تن نای چو جان از لب شیرین بدهد
سفر بیخودیم را بدمی ساز کند
مرغ دل در قفس سینه بمیرد، به از آن
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳۰
هر دلی را که محبت صدف راز کند
زخمش از تیغ محال است دهن باز کند
عاشق از سرزنش خلق چرا اندیشد؟
شمع جایی که زبان در دهن گاز کند
کوه تمکین ترا ناله بود خنده کبک
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۳
مطربی کو که نوای غم او ساز کند
تا ز دل شادی نا آمده پرواز کند
عیش ناساز بود زنگ درون میخواهم
صیقل موج غم این آینه پرداز کند
راست تا کنگرة عرش نگیرد آرام
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۵
حلقه بر هر دری این زمزمه را ساز کند
که برویت اثر ناله دری باز کند
پایه تخت شرف الفت بی قدران است
شعله را صحبت خاشاک سرافراز کند
بر سرت چتر سیه بختی خود بس، چه ضرور
[...]
شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴ - صید دل
دلبرم گر به تبسّم لب خود باز کند
کی مسیحا به جهان دعوی اعجاز کند؟
دین و دل، هر دو به یکبار به تاراج برد
در صف سیمبران گر سخن آغاز کند!
رونق مهر و قمر افکند از اوج فلک
[...]
صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴
در جهان زاغ اگر دعوی شهباز کند
مشت خود را بر مرغان چمن باز کند
ز آنکه شهباز نه تنها هنرش پرواز است
ورنه هر مرغ توانست که پرواز کند
کار هر بوالهوسی نیست دم از عشق زند
[...]