گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در هجو ابوالحسن حاکم

 

استری کردی ای بوالحسن حاکم خر

استری از خر نشگفت و خری از استر

هم خری کردی و هم استری از خود پیدا

زانکه اصلی چون استر و بد فعل چو خر

استری کردی و خوردی نمک و نان کسی

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - در هجاء خمخانه

 

این چه دعوی شگرف است بگو ای خر پیر

که منم شاعر لشکر شکن کشور گیر

گر تو لشکر شکنی دانی و کشورگیری

پادشا از چه دهد گنج بلشکر برخیر

چون ترا ندهد از آن تا تو بلشکر شکنی

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - مطایبه

 

ایکه با روی نکو . . . ن کلان داری یار

رو بهل خوش خوش بر روی زمین ننگ مدار

خرمن . . . ن را بر باد گروگان کسان

باد کن جان پدر تا نکنندت گه بار

دامن از ساق بلورین بگریبان بر چین

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در هجو شاعری

 

لنگ لنگاک من ای بلمه پیوسته برو

مغ مفلوج زده بر به رخت اف تفو

لنگ مغ زاده گر زاصل و چو مازو بی مغز

روی شسته بحشاشات و تراک و مازو

از ره ایمان در کفر مزیدی که چنین

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۴ - عاشقان پیش تو گر تحفه همه جان آرند

 

تاز زبازان که ترا پیش گروگان آرند

تا یکی پس نگری . . . ن به گریبان آرند

بسر حمدان . . . نت چو گریبان گردد

آن گریبان که در او گردن حمدان آرند

چند ازین لاغر . . . ران پس ایشان بطفیل

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۲ - این غم عشق به پیرانه زیاری جستم

 

ای پسر تا بمیان پای تو در نگریستم

جز بیک چشم گروگان بر تو نگریستم

زار بگریستنی بود مرا از ره . . . ر

زان گریستن بتو بر درد تو من بگریستم

ببست دانی تو بمعنی و بصورت یکروز

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۵ - صنما تا به کف عشوه عشق تو دریم

 

ای سنایی تو کجایی که به خون تو دریم

تا به نیمور هجا نفحه شعرت بدریم

هرکجا شعر تو یابیم نقیصه بکنیم

ور ترا نیز بیابیم، به . . . ن در ببریم

اندبار از تو و دیوانه عطیه کل و کور

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۳۶ - روز از ما بگریخت

 

شمس برگشت ز چرخ، همچو زرین طبقو

چادر لعل کشید، گرد گردون شفقو

روز از ما بگریخت، شب چو در ما آویخت

لؤلؤ لالا ریخت زیر نیلی طبقو

می‌نمود از خرچنگ زهره را پیش آهنگ

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۳۸ - دوش در خواب ترا دیدم

 

ریش با دوش رسید از بن گوش ای گنده

از بن گوش کشان ناوه بدوش ای گنده

ریش تو آمد و برد از تو جمالی که بدان

تیز کردند خریداران روش ای گنده

بدو سه پشم چنان کار تو گشته است ترش

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۱

 

عاشقم بر کل شبلی که سرش بی موی است

چهره بی زحمت زلف خوش عنبر بوی است

وه نیکوست بر او گرچه کل بدروی است

گوی سیمین صفت جامی نشست اویست

کوه سیم است چرا بیهده گویم گویست

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۲ - شاعر ساده سخنم

 

ای کمال النسب از بهر خداوند مگوی

کان ندیمان گزیده ز کجا کردی روی

هریکی همچو سگ لاک دوان از پس بوی

ضرر نقل و هلاک قدح و مرگ سبوی

بدم مفت دوان دربدر کوی بکوی

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۲ - به کلاه تو سوگند

 

ای خداوند مرا از غم بی دستاری

به کلاه تو که دوشینه تب گرم گرفت

به کلاه تو چرا خوردم سوگند گران

بسر من که مرا از سر من شرم گرفت

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۱۱ - سوگند دروغ

 

عمر عاشق از املاک اجل فخرالدین

پنبه دزدید و ندانست که آن بگزاید

خورد سوگند و از آن شومی سوگند دروغ

پنبه شد رشته و از . . . ونش برون می‌آید

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۱۳ - چیست آن

 

چیست آن جفت بهم ساخته همچون زن و مرد

چو فلک گرد بدورش فلک گرداگرد

از برین برف همی بارد و زیرین باران

برف گرم آید هر چند بود باران سرد

سرد و گرمش را چون نیک بیندیشی تو

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۱۴ - خمخانه

 

تا ز خمخانه یکی دست بحمدانم برد

دید چیزی بگرانسنگی چون ماهوی گرد

هر رگی از وی برخاسته چون نیزه گیو

سر او همچو سر گرزکی و رستم گرد

آنچنان . . . ایر که در . . . ون خری بفشردم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۲۱ - خر خمخانه

 

خر خمخانه لگد میزند از دور مرا

تا بنزد یکی تا . . . ایه به . . . ون در برمش

من بحمدان هجا هستم خر . . . ای همی

تا لگد میزند او بر من، ون میدرمش

بهجا گفتن سرد از دهنی چون . . . س خر

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۵ - خر مغ

 

تاج خرقان ببخارا بلب جوی بشیر

خر مغ . . . اد و بترسید ز تاوان دادن

بسمرقند کنونهم خر مغ می طلبد

تا به . . . اید که ز حرفت نتوان استادن

خر خمخانه ز من چون خر بر یخ مانده است

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۷ - خاطر سوداپز

 

راحتی دارم بر منتخب الدین بثنا

صلت فاخر چونانکه بود از بر من

زانکه از نظم ثنای وی و امثال ویست

نان و آب و زر و سیم و خز و برد و بز من

هرکه در من کند از دیده اعزار نظر

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۵۴ - پسر سلمانی

 

رومه سوزک مژه میکنی از نادانی

ای بهر کندن و هر سوختنی ارزانی

جان کن ای کور جگر سوز و سخن نیکو گوی

مژه وارونه چه کردند ترا میدانی

مژه بر هم نزنی شب ز غم هجران را

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۵۵ - ای نظامی

 

ای نظامی کلکی بی سر و بی سامانی

بنعوشاک و جهود و مغ و ترسامانی

خر سامانی با تو بنسب کوس نزد

بچه معنی لقب خویش کنی سامانی

پدر تو بره‌ای یافت به ترکی بفروخت

[...]

سوزنی سمرقندی
 
 
۱
۲