عطار » مصیبت نامه » بخش سیزدهم » بخش ۱ - المقالة الثالثة عشره
گه سپر بر آب اندازم ز میغ
گه بقتل خویش دست آرم بتیغ
عطار » مصیبت نامه » بخش چهاردهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
گوییا جست آن زمان از زیر تیغ
گفت کاو مردی و سنگی ای دریغ
عطار » مصیبت نامه » بخش نوزدهم » بخش ۱ - المقالة التاسعة عشره
گرچه بر فرقش نهادستند تیغ
میرود بسته کمر دایم چو میغ
عطار » مصیبت نامه » بخش نوزدهم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل
دوستان آید بفردوسم دریغ
کی ز دوزخشان نهم بر حلق تیغ
عطار » مصیبت نامه » بخش بیستم » بخش ۱ - المقالة العشرون
گر نبودی شور در تو ای دریغ
در کبودی گوهری بودی چو تیغ
عطار » مصیبت نامه » بخش بیستم » بخش ۱ - المقالة العشرون
هم گهر هم آب داری همچو تیغ
آب از تشنه چرا داری دریغ
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و ششم » بخش ۱ - المقالة السادسة و العشرون
دور استادم دو دیده همچو میغ
زآنکه آن رویم بخویش آید دریغ
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و یکم » بخش ۱ - المقالة الحادیة الثلثون
آمدم مهمانت با کرباس و تیغ
تو نداری هیچ از مهمان دریغ
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و نهم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
او سزای آن بود کز زخم تیغ
خون بریزندش بزاری بیدریغ
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل
چون گهرداریست شعر من چو تیغ
یک دمی تحسین مدار از من دریغ
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۲۵ - الحكایة و التمثیل
گرچه هستم از معاصی اهل تیغ
رحمت خود را مدار از من دریغ
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۶ - بردن صبا نامۀ گل به پیش بلبل و نیاز بلبل بحضرت گل
تا نفرمایم ریاحین را به تیغ
سر ببرند از تو ایشان بی دریغ
عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان
هرچه بُد از وی نکردم من دریغ
تا که شد او صاحب کوپال و تیغ
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
گاه رعد و گاه ابرو گاه میغ
گاه برق تیزرو بگشاده تیغ
عطار » اشترنامه » بخش ۲۴ - رسیدن سالک با پرده چهارم
ای دریغا ای دریغا ای دریغ
همچو ماهی این زمان در زیر میغ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان
ریش بر میکند و میگفت ای دریغ
کافتاب نعمتم شد زیر میغ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۰ - شنیدن آن طوطی حرکت آن طوطیان و مردن آن طوطی در قفص و نوحهٔ خواجه بر وی
ای دریغا ای دریغا ای دریغ
کانچنان ماهی نهان شد زیر میغ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۳ - حقیر و بیخصم دیدن دیدههای حس صالح و ناقهٔ صالح علیهالسلام را چون خواهد کی حق لشکری را هلاک کند در نظر ایشان حقیر نماید خصمان را و اندک اگرچه غالب باشد آن خصم و یقللکم فی اعینهم لیقضی الله امرا کان مفعولا
ناقة الله آب خورد از جوی و میغ
آب حق را داشتند از حق دریغ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۷۲ - گفتن امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه با قرین خود کی چون خدو انداختی در روی من نفس من جنبید و اخلاص عمل نماند مانع کشتن تو آن شد
میدراند کام و لنجش ای دریغ
کانچنان ورد مربی گشت تیغ
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۵ - قصهٔ هاروت و ماروت و دلیری ایشان بر امتحانات حق تعالی
پس ز مستیها بگفتند ای دریغ
بر زمین باران بدادیمی چو میغ