گنجور

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی توحید » حکایت پیرزنی که کاغذ زری به بوعلی داد

 

شیخ گفتش عهد دارم من که نیز

جز ز حق نستانم از کس هیچ‌چیز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی فقر » حکایت پروانگان که از مطلوب خود خبر می‌خواستند

 

ناقدش گفت این نشان نیست ای عزیز

همچو آن یک کی نشان دادی تو نیز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » فی‌وصف حاله » حکایت ابوسعید مهنه با مستی که به در خانقاه او آمد

 

گفت هان ای مست اینجا کم ستیز

از چه می‌باشی، به من ده دست و خیز

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت

 

تو ز عقل خود به یکباره گریز

تا برآرد نام نیکت عشق نیز

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۸ - سلام الله یا غالب یا علی بن ابیطالب

 

زینهار ای راهرو زیشان گریز

تا نیابی هول روز رستخیز

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۹ - تشویق نمودن مستعداد بولایت حضرت شاه مردان

 

غیر ایشان نیست هادی ای عزیز

گر تو بینی ناکسی و بی تمیز

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۵ - در پند پدر فرزند را

 

رو تو انسان باش و از حیوان گریز

تا بیابی هول روز رستخیز

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۵ - در پند پدر فرزند را

 

هست خیر افزودن عمر عزیز

خیر باشد پیش بعضی از تمیز

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۴ - در بیان خبر دادن از جلوۀ ظهور مولوی رومی قدس سره

 

پیش ایشان جاه باشد بس عزیز

خود نباشد در شریعت شان تمیز

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۴ - در بیان خبر دادن از جلوۀ ظهور مولوی رومی قدس سره

 

گر تو ایمان خواهی از هستی گریز

خود تو جام نیستی بردار تیز

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۴ - در بیان خبر دادن از جلوۀ ظهور مولوی رومی قدس سره

 

رو تو ای عطّار از بی‌دین گریز

زآنکه بی‌دین با تو باشد در ستیز

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - فی التوحید باری عز اسمه

 

شد نهنگ لا بسرهنگی عزیز

زان کمر دادش چو قاف و تیغ نیز

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۷
sunny dark_mode