ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۳ - مکاتبۀ منظوم
عمر من در عشق خوبان سر رسید
موی من از ناز خوبان شد سفید
عارف قزوینی » دیوان اشعار » دردریات (مطایبهها) » شمارهٔ ۵ - دلاکیه عارف
باز فریاد از دل پر خون کشید
تا بجنبد چند جا را هم برید
ملکالشعرا بهار » ترکیبات » شب زمستان
شب شد و باد خنک از جانب شمران وزید
ابر، فرش برفریزه بر سر یخ گسترید
لشگر تاریکی و سرما به شهر اندر دوید
در عزاگاه یتیمان، پردهٔ ماتم کشید
ملکالشعرا بهار » منظومهها » جنگ تهمورث با دیوها » گفتن حدیث عشق پریزاد
با زنان او گفت کآرایش کنید
خوبش را در چشم مردان افکنید
مرد را او نطق و ذوق شعر داد
در پیام و لابهاش کرد اوستاد
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۸ - بیم از بحران
خسرو ایران به خون اندر تپید
کشور ایران به بدخواهان رسید
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۸ - بیم از بحران
کانچنانش داده بودندی وعید
که دلش از نام بحران میتپید
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۹ - مخبر بیخبر
دفتری خالی ز اخبار جدید
همچو چشم بنده اوراقش سفید
ملکالشعرا بهار » منظومهها » مذمت مگس (ذوبحرین) » خانه را پاک دار تا مگس نیاید
چون مگس از اهرمن آمد پدید
رغبت او جانب چرکی کشید
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲۱ - در هر یک بند از این مربع ترکیب شعر دوم از مولوی رومی قدس سره
عاشقان را روز وصل آمد پدید
چند باید محنت هجران کشید
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶۳ - حکایت
گفت درویشی شبانگه با مرید
خیز و رو از حجره بیرون ای سعید
میرزاده عشقی » جمهوری نامه » بخش ۱ - جمهوری سوار،تفصیل جناب جمبول
پس همه جا، جای پاها را بدید
تا به درب خانه «یاسی » رسید
میرزاده عشقی » جمهوری نامه » بخش ۱ - جمهوری سوار،تفصیل جناب جمبول
بار دیگر باز، کاکا در رسید
تا نماید شیره اش را بازدید
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۵۸ - دزد و قاضی
دزد زر بستند و دزد دین رهید
شحنه ما را دید و قاضی را ندید
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۶۹ - رفوی وقت
تو چه میدانی چها بر من رسید
موی من شد زین سیهکاری سفید
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۷۲ - روح آزاد
چند در هر دام، باید گشت صید
چند از هر دیو، باید دید کید
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۷۲ - روح آزاد
مرغک اندر بیضه چون گردد پدید
گوید اینجا بس فراخ است و سپید
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۹۶ - طوطی و شکر
هر چه دید و یافت، چون ارزنش چید
غیر انبان شکر، کان را ندید
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۴۳ - معمار نادان
مور مغرور، این حکایت چون شنید
گفت، تا زود است باید رفت و دید
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۴۷ - نا اهل
نوگلی، روزی ز شورستان دمید
خار، آن گل دید و رو در هم کشید