گنجور

عطار » منطق‌الطیر » آغازکتاب » مجمع مرغان

 

گر شود این آهنت چون موم نرم

تو شوی در عشق چون داوود گرم

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » حکایت صعوه » حکایت صعوه

 

جمله سالوسی تو من این کی خرم

نیست این سالوسی تو درخورم

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » پرسش مرغان » حکایت محمود و ایاز

 

شه اگر دارد اگر نه باورم

گر درین تقصیر کردم کافرم

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » گفتهٔ عباسه دربارهٔ روز رستخیز

 

دیگری گفتش مخنت گوهرم

هر زمانی مرغ شاخ دیگرم

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » احوال مالک دینار

 

گفت برخوان خدا نان می‌خورم

پس همه فرمان شیطان می‌برم

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » راه‌بینی که از دست کسی شربت نمی‌خورد

 

با چنین مردی موکل بر سرم

زهر من باشد اگر شربت خورم

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » مناجات رابعه با خداوند

 

گر بسوی هر دو عالم بنگرم

یا به جز تو هیچ خواهم، کافرم

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » فی‌وصف حاله » فی وصف حاله

 

از سر دردی نگه کن دفترم

تا ز صد یک درد داری باورم

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۰ - در بیان مذهب و سلسلۀ پیر خود فرماید

 

دان که شب بودم به خلوت از کرم

ناگهان شخصی درآمد از درم

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۶ - ***

 

یا ابوعثمان حیری در حرم

در طریق عشق باشی محترم

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode