گنجور

صفایی جندقی » دیوان اشعار » رقیه‌نامه » بخش ۲

 

طفل نارد مرده از زنده شناخت

شایدش زین راه دردی چاره خاست

صفایی جندقی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » مدایح » شمارهٔ ۵ - ترکیب بند

 

داد ما را دست حق تاج و سریر

صاحب تاج و سریر ما علی است

میرزا حبیب خراسانی
 

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۲ - پیشکش به حضور ملت اسلامیه

 

منکر نتوان گشت اگر دم زنم از عشق

این نشه بمن نیست اگر با دگری هست

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۴۲ - زنده رود مشکلات خود را پیش ارواح بزرگ میگوید

 

ای ترا دادند درد جستجوی

معنی یک شعر خود با من بگوی

«قمری ، کف خاکستر و بلبل قفس رنگ

ای ناله نشان جگر سوخته ئی چیست»

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۴۲ - زنده رود مشکلات خود را پیش ارواح بزرگ میگوید

 

هر کجا بینی جهان رنگ و بو

آن که از خاکش بروید آرزو

یا ز نور مصطفی او را بهاست

یا هنوز اندر تلاش مصطفی است

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۴۲ - زنده رود مشکلات خود را پیش ارواح بزرگ میگوید

 

یا بزور دلبری انداختند

یا بزور قاهری انداختند

زانکه حق در دلبری پیدا تر است

دلبری از قاهری اولی تر است

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۴۲ - زنده رود مشکلات خود را پیش ارواح بزرگ میگوید

 

آنکه خود را بهتر از آدم شمرد

در خم و جامش نه می باقی نه درد

مشت خاک ما بگردون آشناست

آتش آن بی سر و سامان کجاست

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۴۲ - زنده رود مشکلات خود را پیش ارواح بزرگ میگوید

 

با مقامی در نمی سازیم و بس

ما سراپا ذوق پروازیم و بس

هر زمان دیدن تپیدن کار ماست

بی پر و بالی پریدن کار ماست

اقبال لاهوری
 
 
۱
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
sunny dark_mode