گنجور

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۶۴ - باز جواب گفتن ابلیس معاویه را

 

کز چنان رویی چنین قهر ای عجب

هر کسی مشغول گشته در سبب

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۰ - قصهٔ آن شخص کی اشتر ضالهٔ خود می‌جست و می‌پرسید

 

می‌دوی این سو و آن سو خشک‌لب

کاروان شد دور و نزدیکست شب

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۸ - بقیهٔ قصهٔ طعنه زدن آن مرد بیگانه در شیخ

 

بنگر آن سالوس روز و فسق شب

روز همچون مصطفی شب بولهب

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰۱ - کرامات آن درویش کی در کشتی متهمش کردند

 

ور حقیقت بود آن دید عجب

چون مقیم چشم نامد روز و شب

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰۸ - سخن گفتن به زبان حال و فهم کردن آن

 

گفت نحوی زید عمروا قد ضرب

گفت چونش کرد بی جرمی ادب

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴۹ - اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل

 

جنبش کفها ز دریا روز و شب

کف همی‌بینی و دریا نه عجب

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۵۲ - حکایت

 

در چنین مستی مراعات ادب

خود نباشد ور بود باشد عجب

مولانا
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۹
sunny dark_mode