جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۷ - در شهادت حربن یزید ریاحی
چون شد اکنون کز غریبی کم سپاه
کوه اندامت ندارد وزن کاه
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۸ - در شهادت عابس بن شبیب شاکری
دارم اینک عزم رزم این سپاه
نزد پیغمبر تو باش از من گواه
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۶ - در تنزل از مقام ولایت به مرتبه نبوّت و ظهور حضرت احدیّت و تمجید پیر طریقت به معرفت فرماید
کی برد بر نقطه غیر از نقطه راه
هرکه جست آن نقطه را قطب است و شاه
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱۴ - و له فی مقام الوحدانیه المطلقه
در فراقت از تو جانم عذرخواه
رو که رفتم حق تو را پشت و پناه
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۲۰ - در بیان اتصال روح سالک به حقیقت وجود درضمن آمدن حبیب ابن مظاهر و مسلم بن عوسجه از کوفه به کربلا به یاری آن دریای رحمت و جود
سوی شهر کوفه وقتی مردِ راه
صوفیانه شد برون از خانقاه
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۲۱ - در بیان اتمام حجت نمودن آن مولای بشر بنمودنِ آیت ﷲ اکبر بر نمرود سیرتان ابتر و تمامی شهادت جناب علی اصغر
گفت بر من جمله باشید ای سپاه
در حضور زادة سفیان گواه
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۲۲ - در تحقیق نفس حق و نفس باطل و لطیفه ظهور حجت «قاهر، غالب، عادل»
دیده را بگشا مَرو کورانه راه
ورنه اندازند غولانت به چاه
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۳ - در جرح منکرین مشرب عرفان و معنی استقامت در اعمال و ایمان
شرع را بنگر که باشد شاهراه
اندر این ره رو نیفتی تا به چاه
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۳ - در جرح منکرین مشرب عرفان و معنی استقامت در اعمال و ایمان
نیست رهبر بلکه خود نبود به راه
چون توان رفتن ز دلوِ او به چاه
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۳ - در جرح منکرین مشرب عرفان و معنی استقامت در اعمال و ایمان
کی نهیب و اجتماع آن سپاه
گشت جانبازانِ حق را سَد راه
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۵ - در بیان میدان داری علمدار کربلا و سقای اهل بیت علی مرتضی، حضرت ابوالفضل العباس و اتمام حجت نمودن آن مولای ناس بر آن فرقه نسناس
دید عبّاس، آنکه دین را شد پناه
گشته قحط آب اندر خیمه گاه
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۵ - در بیان میدان داری علمدار کربلا و سقای اهل بیت علی مرتضی، حضرت ابوالفضل العباس و اتمام حجت نمودن آن مولای ناس بر آن فرقه نسناس
شاه فرمود ای علمدار سپاه
آفرینش را تویی پشت و پناه
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۵ - در بیان میدان داری علمدار کربلا و سقای اهل بیت علی مرتضی، حضرت ابوالفضل العباس و اتمام حجت نمودن آن مولای ناس بر آن فرقه نسناس
رفتم اینک همتی خواهم ز شاه
بلکه آرم آبی اندر خیمه گاه
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۷ - در نصیحت برادران ایمانی به پاس حرمت اهل ﷲ
ای برادر زین فقیر خیرخواه
این نصیحت بشنو و رو کن به راه
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۷ - در نصیحت برادران ایمانی به پاس حرمت اهل ﷲ
ما بشر، ایشان بشر، لیکن به جاه
ما بر ایشان مهتریم و پادشاه
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۸ - در بیان نصیحت کردن آن شیر بیشه ایجاد و قبله اقطاب و اوتاد بر اهل جور و عناد لعنت ﷲ علیهم الی یوم التناد
روز اول زرد گردد همچو کاه
رویتان پس ، سرخ و بعد از آن سیاه
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۸ - در بیان نصیحت کردن آن شیر بیشه ایجاد و قبله اقطاب و اوتاد بر اهل جور و عناد لعنت ﷲ علیهم الی یوم التناد
زآن سپس در موقف آن پادشاه
رویتان یکباره می گردد سیاه
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۸ - در بیان نصیحت کردن آن شیر بیشه ایجاد و قبله اقطاب و اوتاد بر اهل جور و عناد لعنت ﷲ علیهم الی یوم التناد
بر تو یا عباس امروز از گناه
بندة درویشت آمد عذر خواه
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۸ - در بیان نصیحت کردن آن شیر بیشه ایجاد و قبله اقطاب و اوتاد بر اهل جور و عناد لعنت ﷲ علیهم الی یوم التناد
مر تو را امروز آیم در پناه
تا در آن موقف نباشم رو سیاه
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۱۰ - در معنی فنا
بس تعیّن هاست بهرِ مرد راه
جان بود زآنها یکی بیاشتباه