گنجور

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲

 

چند از شرم تو باشد در نقاب

رخ بپوشان تا برآید آفتاب

بر سر هر عضو من دردت نهاد

نقطهٔ داغی نشان انتخاب

تا در آب افتاده عکس عارضت

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳

 

روشنی در خانه معمور نیست

نیست یک ویرانه کان پر نور نیست

بسکه در بزم نشاط ما گریست

قطره ای خون در رگ طنبور نیست

دل ز مهر گلرخان پرداختیم

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴

 

دیده چشم می پرستی دیده است

اشکم از مستی بسر غلطیده است

دل بر او رفت اینجا جا نبود

سینه تنگ و آرزو بالیده است

زلف در گوش تو شرح حال ما

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴

 

دل که چندین آه از جان می کشد

نقش آن زلف پریشان می کشد

دیده ام پست و بلند روزگار

دل بآن چاه زنخدان می کشد

شیشه ناموس را خوش جذبه ایست

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۱

 

زیک قطره سرشکم تن زجا شد

بلی اشک از رخ من کهربا شد

بمن نوبت نداد آنچشم پرحرف

پس از عمریکه راه حرف وا شد

حنای پنجه قاتل نشد حیف

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۴

 

بیش ازین دوران ستم پرور نبود

آسمان زینگونه بداختر نبود

عمر چون ایام بیماری مرگ

هیچ امروزش ز دی بدتر نبود

آنقدر پیکان که در یک زخم داشت

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۷ - امیدوار ساختن شاه جهان بفتح دکن

 

عرش سیرا شاهباز دولتت

آورد در زیر پر فتح دکن

منهی غیب از همایون نهضتت

آورد هر دم خبر فتح دکن

اینهم از بسیاری کوچک دلیست

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۵ - تاریخ وفات

 

مرغ روح خواجه آزادگان

چون شد آزاد از قفس مسرور باد

تربتش ز انوار رحمت تا بحشر

همچو چشم مهر و مه پرنور باد

نیکنامی همچو او عالم نداشت

[...]

کلیم