بیش ازین دوران ستم پرور نبود
آسمان زینگونه بداختر نبود
عمر چون ایام بیماری مرگ
هیچ امروزش ز دی بدتر نبود
آنقدر پیکان که در یک زخم داشت
در دکان هیچ پیکان گر نبود
هر کجا رفتم بدنبال مراد
غیر سرگردانیم رهبر نبود
سیر بستان تمنا کرده ام
یک نهال آرزو را بر نبود
از تف دل مردمک را سوختیم
دسترس بر سرمه دیگر نبود
خواب در چشمم نمی آید چو شمع
بسترم آنشب که خاکستر نبود
در دم آخر چنین می گفت شمع
کافسر زر غیر دردسر نبود
کار رونق دشمنی دارم کلیم
گر می آوردم بکف ساغر نبود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساس عمیق ناامیدی و ستم در دوران زندگی شاعر میپردازد. شاعر از بیحالی و سختیهای زندگی سخن میگوید که هیچ روزی بهتر از روزهای گذشته نیست و هر جا که رفته، جز سرگردانی و ناکامی چیزی نیافته است. او از آرزوها و تمناهای خود میگوید که برآورده نشده و در نهایت به بیان احساس درد و رنج میرسد. وجودی پر از تضاد و ناامیدی در اشعارش مشهود است، به طوری که او به مقابله با دشمنیها و مشکلات اشاره میکند و به بیحسی در روح و جسم خود اشاره میکند. در نهایت، این شعر حس عمیق از دست دادن امید و آرزوها را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: این زمان دیگر بحرانیتر از این روزگار وجود نداشت و این آسمان بدتر از این، هرگز دیده نشده بود.
هوش مصنوعی: عمر مانند روزهای بیماری است، هر روزش از روز قبل بدتر و ناامیدکنندهتر است.
هوش مصنوعی: اکثر تیرهایی که در یک زخم نفوذ کرده بودند، در محل هیچ تیراندازی وجود نداشتند.
هوش مصنوعی: هرجا که رفتم، به دنبال خواستهام، در حالی که سردرگم بودم و راهنمایی نداشتم.
هوش مصنوعی: من در باغ آرزوها به جستجوی یک نهال امید و خواستههایم پرداختهام، اما آنچه میخواهم، هنوز در دسترس نیست.
هوش مصنوعی: ما با عشق و احساسات دیگران، دل آنها را آزردیم و دیگر دسترسی به زیباییهای زندگی و لذتهای آن نداریم.
هوش مصنوعی: خواب به چشمانم نمیآید مانند شمعی که در شب بدون خاکستر روشن است.
هوش مصنوعی: در آخرین لحظه، شمع با بیان احساسش گفت: گنجی که همراه ندارد، ارزشی ندارد و دردسرهایی به دنبال خواهد داشت.
هوش مصنوعی: من در زمینه دشمنی و رنجشها مهارت دارم، ولی اگر میخواستم به راحتی بر کفهٔ جامی چیزی بیاورم، دیگر نیازی به زحمت نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کار خود کردند و شه حاضر نبود
این چنین قتلی بکس ظاهر نبود
خود مگر این بچه را مادر نبود
یا پرستارش پدر برسر نبود
کار قاضی جز خط و دفتر نبود
آشنا با این چنین محضر نبود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.