سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۴
شرط مردان نیست در دل عشق جانان داشتن
پس دل اندر بند وصل و بند هجران داشتن
بلکه اندر عشق جانان شرط مردان آن بود
بر در دل بودن و فرمان جانان داشتن
دُر که از بحر عطا خیزد صدف دل ساختن
[...]
قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۱۲ - در موعظت و نصیحت و حقانیت مذهب اثنا عشری گوید
تا کی از هزل و هوس دنبال شیطان داشتن
اعتقاد اهرمن در حق یزدان داشتن
در وفای فتنه گوش عافیت برپیختن
در هوای نفس چشم عقل حیران داشتن
از عمارت کردن بیهوده در کوی هوس
[...]
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الحمامة المطوقة و الجرذ والغراب والسلحفاة والظبی » بخش ۱۵
باد بیرون کن زسر تا جمع گردی
بهرآنک خاک را جز باد نتواند پریشان داشتن
مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱
چند در دل آتش سود ای جانان داشتن
آتش اندر سوخته تا چند پنهان داشتن
در پی چوگان و گوی آنچنان زلف وزنخ
دل چو گوی افکندن و قامت چو چوگان داشتن
ناوک مژگان گشاید بر دل و گوید منال
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸
تا کی آخر خاطر اندر بند هجران داشتن؟
یوسف جان عزیزان را به زندان داشتن
تا کی ای نور بصر کردن نظر با دیگران
همچو چشم از مردم خود روی پنهان داشتن
چند کردن روی در مشتی پریشان همچو زلف
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیببندها » شمارهٔ ۶ - در منقبت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع)
دین من شاها به ذات توست ایمان داشتن
وین به دوران چنین کفر است پنهان داشتن
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - مدح حسینخان شاملو
عصمت عشقست درد از ناله پنهان داشتن
چهره را در زیر سیل اشک خندان داشتن
پاکدامانان این سجاده را شرط رهست
اشک از خون دل و آلوده دامان داشتن
ذوق ناکامی دل آشوبست ورنه گفتمت
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۰۸
راز را در سینه دشوارست پنهان داشتن
ورنه آسان است اخگر در گریبان داشتن
گوی توفیق از خم چوگان گردون بردن است
گوشه کردن از جهان، سر در گریبان داشتن
ابر هیهات است بیرون آید از تسخیر برق
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۰۹
کار هر بی ظرف نبود عشق پنهان داشتن
سهل کاری نیست اخگر در گریبان داشتن
بیستون از صبر بالا دست من دارد به یاد
بر سر خود تیغ خوردن، پا به دامان داشتن
بخیه تسبیح زاهد عاقبت بر رو فتاد
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۰
میتوان از زندگانی دست آسان شستن
لیک دست از دامن زلف تو نتوان داشتن
زلف را گو فکر جمعیّت کند تا کی چنین
خود پریشان بودن و ما را پریشان داشتن
میتوان صد بار مردن هر نفس از درد او
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - ترکیببند در منقبت مولانا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و وداع با خاک نجف
چشم درمان از طبیب عشق نتوان داشتن
درد را شرطست اینجا به ز درمان داشتن
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۵ - در مدح حاج میرزا آقاسی طاب الله ثراه گوید
عید دان چیست لب چون عید خندان داشتن
خند خندان جان نثار راه جانان داشتن
جان هم از جانان بود کت داده تا قربان کنی
بهر قربان هم نباید منّت از جان داشتن
بسکمالی نیست قربانی نمودن بهر عید
[...]
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۳
ای خوشا سودای دل از دیده پنهان داشتن
مبحث تحقیق را در دفتر جان داشتن
دیبهها بی کارگاه و دوک و جولا بافتن
گنجها بی پاسبان و بی نگهبان داشتن
بنده فرمان خود کردن همه آفاق را
[...]
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۴
ای خوش از تن کوچ کردن، خانه در جان داشتن
روی مانند پری از خلق پنهان داشتن
همچو عیسی بی پر و بی بال بر گردون شدن
همچو ابراهیم در آتش گلستان داشتن
کشتی صبر اندرین دریا افکندن چو نوح
[...]