امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۸ - صفت برگ ریز، و دوا دو باد خزان، واز آسیب صدمات حوادث، سر نهادن سرو لیلی در خاک، و بی بالش ماندن
چون شد گهٔ آنکه مرغ دمساز
از بند قفس، شود به پرواز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۳۱ - در ختم این نامهٔ مسلسل مجنون و لیلی، که هر رقمش مقر قلب است و خط کشیدن برونمای حرف گیران، که صحیفهٔ مردمان انگشت پنج کنند، و چون نامه ایشان کسانی بر پیچند، از پیچ پیچ مشتی آتام حسن التفاوت کنند، ان شاء الله که کرام الکاتبین این نامه را سیاه نه پیچاند، یوم نطوی اسماء کطی السجل للکتب
میخواست بسی دل هوس باز
کز سحر قدیم نو کنم ساز
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۳۱ - در ختم این نامهٔ مسلسل مجنون و لیلی، که هر رقمش مقر قلب است و خط کشیدن برونمای حرف گیران، که صحیفهٔ مردمان انگشت پنج کنند، و چون نامه ایشان کسانی بر پیچند، از پیچ پیچ مشتی آتام حسن التفاوت کنند، ان شاء الله که کرام الکاتبین این نامه را سیاه نه پیچاند، یوم نطوی اسماء کطی السجل للکتب
زان کردهام این نوای خوش ساز
تا گوش زمانه را کنم باز
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » ترجیعات » شمارهٔ ۴ - این نیز طریقه مجاز است
هر صبح سرود غم کنم ساز
با مرغ سحر شوم هم آواز
تا چند نهفته باشی ای گل
چون غنچه درون پرده ناز
خوان پیش خودم درون پرده
[...]
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۶ - در سبب نظم این کتاب و باعث ترتیب این خطاب
آن برده علم به اوج اعجاز
وین کرده فسون ساحری ساز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۷ - در ذکر بعضی رفتگان از دایره مال و سال و دعای بعضی مرکزنشینان نقطه حال
تا خاتمت وجود از آغاز
مرغی نکند چو یار پرواز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۹ - داستان مایل شدن مجنون به یکی از خوبان قبایل و محبوبان شیرین شمایل و از غیرت التفات وی با دیگری دل از وی برداشتن و هر دو را به هم بگذاشتن
بی خواست شدند پیش او باز
بگشاده به خیر مقدم آواز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۱ - افسانه شب گذرانیدن مجنون و لیلی از جمال هم دور و از وصال یکدیگر مهجور
هر چند شدی فسانه پرداز
کردی پی خواب حیله ها ساز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۱ - افسانه شب گذرانیدن مجنون و لیلی از جمال هم دور و از وصال یکدیگر مهجور
هست او مرغی بلند پرواز
هر جا خواهد شدن کند ساز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۲ - رفتن مجنون روز دیگر به قبیله لیلی و ملاقات کردن باوی و به جهت ازدحام اغیار مجال سخن نایافتن
قیس ار چه نشد بلند آواز
در خیمه شید لیلی آن راز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۲ - رفتن مجنون روز دیگر به قبیله لیلی و ملاقات کردن باوی و به جهت ازدحام اغیار مجال سخن نایافتن
عاشق غم دل به ناله پرداز
معشوق و به جان نهفتن آن راز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۳ - گذاشتن مجنون ناقه بچه دار را که در وقت استغراق وی در محبت لیلی به سوی بچه خود باز می گشت و از لیلی دور می انداخت
رو کرد به راه ناقه را باز
وز نغمه شوق شد حدی ساز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۳ - گذاشتن مجنون ناقه بچه دار را که در وقت استغراق وی در محبت لیلی به سوی بچه خود باز می گشت و از لیلی دور می انداخت
زین راه کسی که داردت باز
از همرهیش درون بپرداز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - عهد وفا بستن لیلی با مجنون و تأکید کردن آن به سوگندان گوناگون
منصوبه گشای عرصه ناز
محجوبه نشین پرده راز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - استفسار کردن اهل قبیله مجنون از حال وی و اطلاع یافتن بر محبت وی با لیلی
نگشاد گره ز پرده راز
وز پرده برون نداد آواز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - استفسار کردن اهل قبیله مجنون از حال وی و اطلاع یافتن بر محبت وی با لیلی
در خلوت دوستان دمساز
معماری دوستان کند راز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۸ - دلالت کردن بزرگان بنی عامر پدر مجنون را به آنکه یکی از معشوقان قبیله عرب را به نکاح مجنون درآرد تا آتش سودای او فرو نشیند
گردید به هم رفیق و دمساز
نی نیش حسود و زخم غماز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۹ - غمازی کردن غمازان پیش لیلی که مجنون عهد دیگر کرده است و دختر عم را به عقد نکاح درآورده است
کی پرده عاشقی شود ساز
بی زخمه عیبجوی غماز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۰ - رفتن مجنون پیش لیلی و به بانگ زاغ فال نیکو گرفتن و نذر کردن که اگر دیدار لیلی میسر گردد یک حج پیاده بگزارد
زاغان سیه ز سهم آن باز
کردند ز آشیانه پرواز