جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۳۲ - مقاله ششم در اشارت به زکات که سرمایه بالش مال و مالش نفس بخل سگال است
گاه به پشتت که ز روی درشت
بهر چه کردی سوی بیچاره پشت
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۴۶ - مقاله سیزدهم در مخاطبه سلاطین که اگر بر دیگران می تابند آسمان عدل را چشمه آفتابند و اگر همه گرد خود می گردند طوفان ظلم را گرداب
شعله به جان در زده آن آتشت
لیک ز بس بیخودی آید خوشت
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۴۶ - مقاله سیزدهم در مخاطبه سلاطین که اگر بر دیگران می تابند آسمان عدل را چشمه آفتابند و اگر همه گرد خود می گردند طوفان ظلم را گرداب
مطبخیت هیمه ز خوی درشت
می کشد از پشته هر کوژپشت
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۴۸ - مقاله چهاردهم در اشارت به حال وزیران و دبیران که رقم عدالت و ظلم بر صفحات ایام از رشحات اقلام ایشان است
خارکش پیر که چون خارپشت
خم بودش پشت ز خار درشت
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش اول
ترا حرفی به صد تزویر در مشت
منه بر حرف کس بیهوده انگشت
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - داستان حاتم طایی
بر اثر شعله در آن روی دشت
یک دوسه فرسنگ چو پیموده گشت
قدسی مشهدی » مثنویها » شمارهٔ ۳۲ - مذمّت مدح خسان و فواید هجو ایشان و مذمّت شعرای طامع و کاذب
گرمیشان چون تب مرگ است زشت
بی رخ این طایفه دوزخ بهشت
جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - حکایت حاتم و سخاوت او
چون دو سه فرسنگ نور دیده گشت
روضهٔ بنمود در آن پهن دشت
حزین لاهیجی » مثنویات » مطمح الانظار » بخش ۱ - مثنوی مطمح الانظار
ره سپر عمر ز پنجه گذشت
خاتمه بر دفتر هستی نوشت
حزین لاهیجی » مثنویات » مطمح الانظار » بخش ۴ - فی المنقبه
ساقی جان، از می کوثر سرشت
دوستیش، سایق راه بهشت
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۷۲ - خلد - در خاتمهٔ کتاب و ذکر حالات و مقالات مؤلّف
رحمت حق بر تو و طبع خوشت
روح فزا این سخن دلکشت
افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶
ای که لبت کوثر و رویت بهشت
بی تو عذاب است مرا گشت کشت
شور توام از سر و مهرت ز دل
می نشود گر بشود خاک خشت
با تو مرا هرچه بود زشت، خوب
[...]
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۲ - در وصف غلام سیاه حضرت سیدالساجدین
شد مرکب تا به حکم سرنوشت
برد خلقی را ز دوزخ در بهشت
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۲ - در وصف غلام سیاه حضرت سیدالساجدین
با چنان روی سیاه و بوی زشت
شد بزرگ روسفیدان بهشت
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۲ - شاه و جام
شه چو کمی خیره در آن لُجهّ گشت
طُرفه خیالی به دِماغش گذشت