گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۷ - حکایت

 

نبد چیز دگر نی دست ونی پای

همه ذرّات بد نه جای و ماوای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۹ - در اظهار کردن قوّت و قدرت و استغناء کل فرماید

 

من آوردم تمامت اندرین جای

برم بار دگر در غیر ماوای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۹ - در اظهار کردن قوّت و قدرت و استغناء کل فرماید

 

اناالحق گوی و ز دیرت برون آی

نمود دیر و کعبه هر دو بنمای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۵ - در صفت دل فرماید

 

همه غرقاب چاهند اندر این جای

درون چاه بگرفتند ماوای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۵ - در صفت دل فرماید

 

همه غرقاب چاهند اندر این جای

درون چاه بگرفتند مأوای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۶ - در صورت جان دادن و جانان دیدن فرماید

 

همه دنیا سرشت دوست با پای

در اینجا تو نظر کن جای تا جای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۰ - پسر در راز معنی و در نوع حقیقت کل گوید

 

مر الهام میگوید که باز آی

گره یکبارگی ازخویش بگشای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۱ - پسر در اعیان حقیقت کل گوید

 

در آن دریا نمیگنجد سر و پای

کجا باشد در آنجا بود دنیای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۴ - در صفت پیر دانا و حکایت اسرار کردن کل با او فرماید

 

همه ذرّات مستند و سر از پای

نمیدانند رفته جمله از جای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۴ - در صفت پیر دانا و حکایت اسرار کردن کل با او فرماید

 

مرا از وصل خود یک ذرّه بنمای

چرا اندازیم از جای بر جای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۴ - در معنی و هو معکم اینما کنتم و حقیقت کل فرماید

 

نمیدانست آدم او سر از پای

بمانده واله و حیران و شیدای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید

 

چو او رانیست جای و در سراپای

توانی یافت جاویدش همه جای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید

 

یکی خرطوم سود و دیگری پای

همه یک چیز را سودند یکجای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید

 

براه راستان سوی بهشت آی

گره یکبارگی از خویش بگشای

عطار
 
 
۱
۶
۷
۸
۹
۱۰
sunny dark_mode