گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۳۸ - ایضا له

 

به ذات خویش اگر چند مرد نیک بود

و لیک صحبت بد نیک را تباه کند

چنانکه مازوکز وی سپید گردد پوست

چو جفت زاج شود عالمی سیاه گند

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - وله ایضا

 

کسی که او نظر عقل در زمانه کند

چنان سزد که همه کار عاقلانه کند

بر آنچه خاطر موری ازو بیازارد

اگر خود آب حیاتست از آن کرانه کند

قناعتست و مروّت نشان آزادی

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۴۶ - و له ایضاً

 

زهی سپهر محلّی که گرچه تیزروند

به سایۀ تک عزم تو ماه و خور نرسند

عقول اگرچه زافلاک نردبان سازند

زبام خانۀ قدر تو بر زبر نرسند

زنکته های تو افهام بابسی کوشش

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۵۸ - وله ایضا

 

ایا شگرف نوالی که در زمین و زمان

نشان مثل تو اوهام دوربین ندهند

دمی نباشد کاجرام چرخ چون دل من

به خدمت قدمت بوسه بر زمین ندهند

ستارگان که بر افلاک اسمشان علمست

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۵۹ - ایضا له

 

مرا چه حاصل ازین خواجگان بی حاصل

که هیچ کار مرا انتظام می ندهند

نه از دیانت و تقوی شراب می نخورند

که یکدگر را از بخل جام می ندهند

ندانم از کرم آخر چه در وجود آمد

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۶۰ - وله ایضا

 

بزگوارا این خواجگی همه آنست

که روی از پس پرده به خلق ننمایند

برون پرده ضعیفان و ناتوانان را

به دست رنج سپارند و خود بیاسایند

حدیث خسته دلان را بگوش ره ندهند

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۶۱ - ایضا له

 

چو عادتست که ابنای دهر در هر قرن

کرم به لاف ز عهد گذشته وا گویند

بدان گروه بباید گریست کز پی ما

حکایت کرم از روزگار ما گویند

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۶۷ - وله ایضا

 

ز مرگ ناخوشتر چیز اگر تواند بود

حیات مردم کوته نظر تواند بود

چگونه زنده بود آن که مدّۀ العمرش

نه از خدا و نه از خود خبر تواند بود

چو در مکّون و تکوین او نظاره کنی

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۶۹ - ایضا له

 

چنان سزد که کسی را که رتبتی باشد

غم کسی بخورد کو ضعیف حال بود

ز کوه جاه خود از پایة نصاب افتاد

ز واجبات جهان چون ز کات مال بود

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۷۴ - ایضا له

 

مکن ملامت من گر به خدمت خواجه

مرا زیادتی اکنون تردّدی نرود

ضرورت از پی قوتی ببایدم رفتن

مرا ز بخشش او چون تعهّدی نرود

تعهّد ار نبود کومباش، سهلست این

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۷۵ - وله ایضاً

 

بزرگوارا آنی که پیش رأی تو خور

بزیر چادر سیماب گون نهفته شود

بگاه فکر بیان تو گر بر آشوبد

سرای پردة سرّ ازل کشفته شود

اگر گشاده شود دانگ سنگ سطوت تو

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۷۸ - ایضا له

 

خدایگان شریعت امام روی زمین

که شمع رای تو از آسمان لگن خواهد

اگر چه زحمت بسیار می دهم همه وقت

زبان حال بهر حال عذر من خواهد

چه کم طمع بود آن شاعری که از ممدوح

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۱ - وله ایضا

 

امام ملّت و مفتیّ مشرق و مغرب

بیان کند که شریعت چه حکم فرماید

در آنکه شخصی از بهر دعوی شرعی

خود و غریمی در مجلس قضا آید

بدست ظلم و تطاول یکی زنا اهلان

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۲ - ایضا له

 

اگر به کم ز منی داد شغل من خواجه

روا بود که مرا صد امید بفزاید

چامید دارم و دانم که نیست دور از کار

که جز نیابت خاص خودم نفرماید

که هر کجا که چو وی شغل من تواند کرد

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۶ - ایضا له

 

ز وجود عام تو ای شاه شرع حاصل من

اگر نباشد بسیار اندکی باید

درین مقام که امروز جاه و دولت تست

ترا نظر بهمه عمرو و زیرکی باید

مرا ز کوی عتابی که نیستش سروبن

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۸ - وله ایضا

 

نیاز و آرزوی من به روی فخرالدّین

از آن گذشت که در حیّز بیان آید

بدان که جان مرانسبتیست با لطفت

ز شوق لطف تو هر دم دلم بجان آید

گهر نثار کند بر سر زبان چشمم

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۹ - ایضا له

 

مرا سخن چو بیاد تو بر زبان آید

به طعم آب حیات و به ذوق جان آید

ز لفظ و معنی تو پای زاستر ننهد

چو عقل را هوس باغ و بوستان آید

بهر کجا که اشارت کند سر انگشتت

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۰ - وله ایضا

 

سحرگهان که دل از بند خود برون آید

به پای فکر برین بام بیستون آید

خرد چراغ یقین پیش راه دل دارد

سوی نشیمن اصلیش رهنمون آید

هر آنچه جان مصفّاست قصد عرش کند

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۹۳ - وله ایضا

 

زهی زرفعت تو خورده آسمان تشویر

زهی ندیده ترا چشم روزگار نظیر

پناه اهل هنر ، زین دین ، یگانه عصر

که افتخار کنند مملکت به چون تو وزیر

کمینه پایۀ قدر تو آسمان بلند

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۴ - ایضا له

 

ز بعد مدّت سالی که من نیاسودم

به روز و شب زتمنّای جبّه و دستار

درین تفکّر بودم که بر چه نوع کنم

ز بخشش تو تقاضای جبّه و دستار

ز انقطاع جرایت خود آن فتاد امروز

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
sunny dark_mode