اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۶ - پادشاهی شیدسب و جنگ کابل
از ایشان فکندند بسیار گرد
به جای آن کسی رّست کش اسپ برد
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را
که بر زه نیامد به ده مرد گرد
نه یکیّ توانستش از جای برد
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۹ - هنرها نمودن گرشاسب پیش ضحاک
چه چیز آمد این مهر فرزند و درد
که در نیک و بد هست با جان نبرد
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۱ - رزم پهلوان گرشاسب با اژدها و کشتن اژدها
دُم اژدها شد گسسته به درد
برافشاند با موج خون زهر زرد
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۲ - خبر فرستادن کرشاسب پیش پدر
که اندام مه تازش و چرخ گرد
زمین کوب و دریا بُرو ره نورد
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۳ - حدیث بهو که با مهراج عاصی شد و خبر یافتن ضحاک
نه خُرسندی و بردباری ز مرد
همه نیک باشد به درمان درد
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۵ - پند دادن اثرط گرشاسب را
چو چرخست کردارشان گردگرد
یکی شاد ازیشان یکی پر ز درد
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۵ - پند دادن اثرط گرشاسب را
ز سستی مدان گر بود نیک مرد
که داند چونیکی بدی نیزکرد
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک
سپاهست و سازست و مردان مرد
دگر کار بختست روز نبرد
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک
سپهبد کنارنگ گردان گرد
ده و دو هزار از یلان برشمرد
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک
ده و شش هزارند پیل نبرد
که برمه ز ماهی برآرند گرد
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک
بس اندک سپاها که روز نبرد
ز بسیار لشکر برآورد گرد
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک
برون برد لشکر چو بایست برد
همیدون برون شد سپهدار گرد
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک
رمد شیر ازو هرکجا بگذرد
به یک زخم پیل ژیان بشکرد
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۷ - جنگ گرشاسب با ببر ژیان
به یک پنجه ران تکاور ببرد
بزد بر زمین گردنش کرد خُرد
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۷ - جنگ گرشاسب با ببر ژیان
ببد خیره زان دست و زان دستبرد
گرفت آفرین بر سپهدار گرد
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۸ - نامه فرستادن گرشاسب به نزد بهو
زمانه بگردد ز من در نبرد
از آن پیش کش گویم از راه گرد
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۹ - جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو
زنانند در پیش مردان مرد
بود اسپشان گاو روز نبرد
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۹ - جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو
پس صف به مهیار و سنبان سپرد
کمینگه به گشواد و گرداب گرد
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۹ - جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو
زمین همچو دریا شد از جوش مرد
که موجش همه خون بُد و میغ گرد