گنجور

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۲ - در شکایت از خالق

 

ور بود این پدرگنه کاری

چیست جرم کسان او باری

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۳ - در عقل و علم

 

ویژه کاین آسمان ز مکاری

چندگاهی با وی کند یاری

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۳ - در عقل و علم

 

سازد این انقلاب ادباری

این عمل را به مملکت جاری

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۳ - در عقل و علم

 

که به صد سال عدل و دینداری

نتوانیش باز جای آری

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۶ - تمثیل

 

یافت با لاشه مرد را، یاری

گفت زنهار! مرد و مرداری

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۵ - در طبیعت زن

 

دل رباید که افتدش کاری

و افکند طرح جان جانداری

ملک‌الشعرا بهار
 

رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۱۹ - مطایبه (طبیب و بیطار)

 

عمری از جور چرخ مینارنگ

رنجه بودم، ز رنج بیماری

یافت آیینه وجودم زنگ

از جفای سپهر زنگاری

تار شد دیدگان روشن‌بین

[...]

رهی معیری
 
 
۱
۱۶
۱۷
۱۸
sunny dark_mode