×
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۲ - در شکایت از خالق
ور بود این پدرگنه کاری
چیست جرم کسان او باری
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۲ - در شکایت از خالق
جیش چنگیز را کنی یاری
خون ایرانیان کنی جاری
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۲ - در شکایت از خالق
در تقلا چوگاو عصاری
همه بر گرد خویشتن ساری
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۸ - حکایت پیشوای سمرقند
صبرکن تا خدا کند کاری
مر مرا دردسر مده باری
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۳ - در عقل و علم
ویژه کاین آسمان ز مکاری
چندگاهی با وی کند یاری
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۳ - در عقل و علم
سازد این انقلاب ادباری
این عمل را به مملکت جاری
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۳ - در عقل و علم
که به صد سال عدل و دینداری
نتوانیش باز جای آری
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۳ - شرح ملاقات آیرم رئیس شهربانی
عذر خود خواست زان جفاکاری
استمالت نمود و دلداری
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۶ - تمثیل
یافت با لاشه مرد را، یاری
گفت زنهار! مرد و مرداری
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۹ - در ریاست سرپاس مختاری
آن دکاندار رند بازاری
گشته گرم کلاهبرداری
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۵ - در طبیعت زن
دل رباید که افتدش کاری
و افکند طرح جان جانداری
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۷ - شعور پنهان و شعور آشکار
عقل را مغز میدهد یاری
عشق را دل کند هواداری
رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۱۹ - مطایبه (طبیب و بیطار)
عمری از جور چرخ مینارنگ
رنجه بودم، ز رنج بیماری
یافت آیینه وجودم زنگ
از جفای سپهر زنگاری
تار شد دیدگان روشنبین
[...]