منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۶ - در وصف جشن مهرگان و مدح ابوحرب بختیار
برخیز هان ای جاریه، می در فکن در باطیه
آراسته کن مجلسی، از بلخ تا ارمینیه
آمد خجسته مهرگان، جشن بزرگ خسروان
نارنج و نار و اقحوان، آورد از هر ناحیه
گلنارها: بیرنگها، شاهسپرم: بیچنگها
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۴۰ - فی مذمّة اهل التّعصّب و نصیحة الفریقین وفّقهما اللّٰه تعالی
تا نگردد تباه کار سفیه
ندرد پوستین مرد فقیه
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۴۲ - فیالرائحة الکریهة علی غیبة اخ المسلم
ور نشستی ز رایحات کریه
گنده گشتی میان جمع و سفیه
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۴۲ - فیالرائحة الکریهة علی غیبة اخ المسلم
هست غیبت بسان لحم اخیه
نخورد لحم اخ مرد وجیه
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۴۲ - فیالرائحة الکریهة علی غیبة اخ المسلم
به جز از ابله و ضریر و سفیه
ننماید شره به لحم اخیه
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۴۷ - محمدت در حرکت و سیر و رنج بردن
نشود کس به کنج خانه فقیه
کم بُوَد مرغ خانگی را پیه
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۲۱ - اندر خویش لشکری گوید
سفله گردد ز مال و علم سفیه
که سیه سار برنتابد پیه
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت ذالنون که چهل مرقع پوش را که جان داده بودند دید
گفت ذو النون میشدم در بادیه
بر توکل، بیعصا و زاویه
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸۱ - تمثیل احوال آنهائی که به هر چه توجه پذیرند، رنگ آن گیرند و برای صورت میرند
بهر این مردود گشتی ای فقیه
اسم تو در ملک عقبی شد سفیه
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳۱ - فی الحكایة و التمثیل
مرد دین صوفیست و مقری و فقیه
گرنه این خوانی منت خوانم سفیه
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۲۶
فدیتتک یا ستی الناسیه
الی کم تشد فم الخابیه
الا فاملئی منه لی کاسه
تذکرنی صفوه ناسیه
فما کاسه منه الا نجی
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱۷
تو را عمری کشید این غول در تیه
بکن با غول خود بحثی به توجیه
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲۰
تو را عمری کشید این غول در تیه
بکن با غول خود بحثی به توجیه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۴ - خدو انداختن خصم در روی امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه و انداختن امیرالمؤمنین علی شمشیر از دست
در مروت ابر موسیی به تیه
کآمد از وی خوان و نان بیشبیه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۰ - تنها کردن باغبان صوفی و فقیه و علوی را از همدیگر
خواند افسونها شنید آن را فقیه
در پیاش رفت آن ستمکار سفیه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۰ - تنها کردن باغبان صوفی و فقیه و علوی را از همدیگر
شد ازو فارغ بیامد کای فقیه
چه فقیهی ای تو ننگ هر سفیه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۳ - شرح فایدهٔ حکایت آن شخص شتر جوینده
چون نشان راست گویند و شبیه
پس یقین گردد تو را لا ریب فیه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۷ - دعوی کردن آن شخص کی خدای تعالی مرا نمیگیرد به گناه و جواب گفتن شعیب علیه السلام مرورا
عکس میگویی و مقلوب ای سفیه
ای رها کرده ره و بگرفته تیه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۸ - فریفتن روستایی شهری را و به دعوت خواندن، به لابه و الحاح بسیار
گفت حقست این ولی ای سیبویه
اتق من شر من احسنت الیه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸ - رسیدن خواجه و قومش به ده و نادیده و ناشناخته آوردن روستایی ایشان را
گفت این دم با قیامت شد شبیه
تا برادر شد یفر من اخیه