گنجور

 
۱
۲
۳
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۱ - خبر بردن کندرو ضحاک را از بساط فریدون

 

شب تیره‌گون خود بتر زین کند

به زیر سر از مشک بالین کند

۱ بیت
فردوسی
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » مسمط

 

گیتی بهشت آئین کند پر لؤلؤ نسرین کند

گلشن پر از پروین کند چون ابر مرکب زین کند

۱ بیت
ناصرخسرو
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۱ - داستان قباد

 

خوی زشت فرجام کار این کند

همه آفرین باز نفرین کند

۱ بیت
اسدی توسی
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۵۵ - سؤال کردن فرامرز از پیر برهمن

 

که او دل برد مرد بیدین کند

سرانجام را دوزخ آیین کند

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۲۲

 

ترک من چون زلف بگشاید جهان مشکین‌ کند

هرکه بویش بشنودگوید که آن مشک این‌ کند

ور نسیم خط و رخسارش رسد بر آسمان

سنبله پرسنبل و نثره پر از نسرین‌ کند

ورگذر یابد زمانی بر لبش باد صبا

[...]

۴۴ بیت
امیر معزی
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶

 

معشوق دل ببرد و همی قصد دین کند

با آشنا و دوست کسی این‌چنین کند

چون در رکاب عهد و وفا می‌رود دلم

بیهوده است جور و جفا چند زین کند

دل پوستین به گازر غم داد و طرفه آنک

[...]

۷ بیت
انوری
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴

 

هر که جان پیش تو فدی نکند

وصل تو سوی او ندی نکند

آفتاب از طریق حسن رود

جز بروی تو اقتدی نکند

هر کجا وصل تو نماید روی

[...]

۶ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

عطار » منطق‌الطیر » داستان کبک » حکایت سلیمان و نگین انگشتری او

 

آن گهر چون با سلیمان این کند

کی چو تو سرگشته را تمکین کند

۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان

 

بس کسا کز خمر ترک دین کند

بی شکی، ام‌الخبایث این کند

۱ بیت
عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و پنجم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

گر کسی از امت او این کند

خویش را در حشر مسخ دین کند

۱ بیت
عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سیهم » بخش ۱۰ - الحكایة و التمثیل

 

تو دعا کن تا پدر آمین کند

بوکه حق این مهربانی کین کند

۱ بیت
عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۱۰ - الحكایة و التمثیل

 

گر مرا اهل دلی تحسین کند

جملهٔ شعرم دل او دین کند

۱ بیت
عطار
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در مدح فخر الملک

 

ترک من چون طره عنبر شکن پرچین کند

عرصه چین را ز چین طره مشگ آگین کند

مهر ما رافسای را بر نارون جولان دهد

مار مهرانگیز را بر نسترن پرچین کند

نرگس سیرابش اندر باغ حسن از میل کفر

[...]

۲۸ بیت
امامی هروی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۸

 

آن کیست آن آن کیست آن کاو سینه را غمگین کند

چون پیش او زاری کنی تلخ تو را شیرین کند

اول نماید مار کر آخر بود گنج گهر

شیرین شهی کاین تلخ را در دم نکوآیین کند

دیوی بود حورش کند ماتم بود سورش کند

[...]

۱۲ بیت
مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۵

 

چونک جمال حسن تو اسب شکار زین کند

نیست عجب که از جنون صد چو مرا چنین کند

بال برآرد این دلم چونک غمت پرک زند

بارخدا تو حکم کن تا به ابد همین کند

چونک ستاره دلم با مه تو قران کند

[...]

۹ بیت
مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۹

 

قند بگشا ای صنم تا عیش را شیرین کند

هین که آمد دود غم تا خلق را غمگین کند

ای تو رنگ عافیت زیرا که ماه از خاصیت

سنگ‌ها را لعل سازد میوه را رنگین کند

پرده بردار ای قمر پنهان مکن تنگ شکر

[...]

۷ بیت
مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۰

 

هر چه آن خسرو کند شیرین کند

چون درخت تین که جمله تین کند

هر کجا خطبه بخواند بر دو ضد

همچو شیر و شهدشان کابین کند

با دم او می‌رود عین الحیات

[...]

۱۱ بیت
مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۰ - عتاب کردن آتش را آن پادشاه جهود

 

آتش طبعت اگر غمگین کند

سوزش از امر ملیک دین کند

۱ بیت
مولانا
 
 
۱
۲
۳
 
تعداد کل نتایج: ۴۱
لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود