فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
نمازش برد و بسیار آفرین کرد
مرو را نیز دایه همچنین کرد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس
بگفت این دایه آنگه همچنین کرد
به تنبل دیو را زیر نگین کرد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۵ - فرستادن ویس دایه را در پى رامین و خود رفتن در عقب
دلت را گر جفای من حزین کرد
جفای تو دلم را همچنین کرد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۰ - نشستن رامین بر تخت شهنشاهى
نشانست این که چنگ بافرین کرد
که او را نام چنگ رامتین کرد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۳۱ - اندر شکر و شکایت
باز چون اسب لطف را زین کرد
لقمهٔ کِرم را ملخچین کرد
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر
این جور نگر که با من مسکین کرد
خود خواند و خودم براند و دردم زین کرد
مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۵۵
شاها فلکت اسب سعادت زین کرد
وز جملهٔ خسروان تو را تحسین کرد
تا در حرکت سمند زرین نعلت
بر گل ننهد پای زمین سیمین کرد
مهستی گنجوی » دیوان اشعار » رباعیات «نسخهٔ دوم» » شمارهٔ ۵۹
شاها فلکت اسب سعادت زین کرد
وز جمله خسروان تو را تحسین کرد
تا در حرکت سمند زرین نعلت
بر گل ننهد پای زمین سیمین کرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۹ - مجلس بزم خسرو و باز آمدن شاپور
سپاسش را طراز آستین کرد
بر او بسیار بسیار آفرین کرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد
بسی بر دست فرهاد آفرین کرد
که رحمت بر چنان کس کاین چنین کرد
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۹ - در احوال لیلی
از چهره گل از لب انگبین کرد
کان دید طبرزد آفرین کرد
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
به خواب آورد سر، بالین ز زین کرد
چو روز واپسین، بستر زمین کرد
عطار » خسرونامه » بخش ۳۲ - بیمار گشتن جهان افروز
بسی فیروز بر شاه آفرین کرد
زبان بگشاد فرخ همچنین کرد
عطار » خسرونامه » بخش ۳۳ - دفن کردن گل دایه را و رفتن با خسرو به روم
که چون گل دایه را در گل دفین کرد
از آنجا راه بر دیگر زمین کرد
عطار » خسرونامه » بخش ۵۷ - آگاهی یافتن خسرو از گل
که با شهزاده برنایی چنین کرد
وزو در یک زمان خون بر زمین کرد
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹
زلفت از سنبل تر گرد سمن پرچین کرد
گل رخ از پرتو خورشید رخت پرچین کرد
آمد از کوی تو باد سحری مشک افشان
مگر از شام دو زلفت گذری بر چین کرد
با سر کوی تو صاحبنظرش نتوان گفت
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۰ - تمثیل در بیان ماهیت صورت و معنی
هر آن کو جمله عمر خود در این کرد
به هرزه صرف عمر نازنین کرد