گنجور

مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۴۸

 

گر خون تو ای بوده پسندیدهٔ من

شد ریخته از اختر شوریدهٔ من

خون من مستمند شیدا به قصاص

تا دیدن تو بریخت از دیدهٔ من

مهستی گنجوی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۵ - شکایت کردن هفت مظلوم

 

در ولایت درم‌خریدهٔ من

وز ولینعمتان دیده من

نظامی
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۰ - در صفت موی

 

چو از موییست دل شوریدهٔ من

چو مو از سر برون شد دیدهٔ من

عطار
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۰۴ - و قال ایضاً فیه

 

کی خوش بود ای جان پسندیدهٔ من

حال دل برگشتهٔ شوریدهٔ من؟

تو غایب و آنکه او ترا کشت بقهر

غایب نشود یک نفس از دیدهٔ من

کمال‌الدین اسماعیل
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل پنجم

 

هرگز نشودی بت بگزیده من

مهرت ز دل و خیالت از دیده من

گر از پس مرگ من بجویی یابی

مهر تو در استخوان پوسیده من

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل دوم

 

هرگز نشودای بت بگزیده من

مهرت ز دل و خیالت از دیده من

گر از پس مرگ من بجویی یابی

مهر تو در استخوان پوسیده من

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل دوم

 

هرگز نشودای بت بگزیده من

مهرت ز دل و خیالت از دیده من

نجم‌الدین رازی
 

عبید زاکانی » عشاق‌نامه » بخش ۳۲ - مناجات

 

بده کام دل شوریدهٔ من

رسان با من بت بگزیدهٔ من

عبید زاکانی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » اشعار ترکیبی » شمارهٔ ۶ - ترجیع بند

 

ای جمال تو نور دیده من

وز دو عالم تو بر گزیده من

چیست غوغای شحنه عشقت

فتنه جان آرمیده من

در کمند تعلق افتادست

[...]

اهلی شیرازی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۳ - من نتایج افکاره فی مرثیه‌اخیه‌الصاحب الاجل الاکرام خواجه عبدالغنی

 

کجاست کام دل و آرزوی دیدهٔ من

کجاست نور دو چشم رمد رسیدهٔ من

گزیده‌اند ز من جملهٔ همدمان دوری

کجاست همدم یکتای برگزیدهٔ من

فغان که از قفس سینه زود رفت برون

[...]

محتشم کاشانی
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش

 

یا غزل جست‌یا قصیده من

کز تو ثبت است بر جریده من

وحشی بافقی
 

میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۹

 

تا دور شدی ز چشم غمدیده من

افعی بلا شد مژه در دیده من

خود سوختم و همی نمی دارد دست

آتش ز گیاه جان تفتیده من

میرداماد
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۸۳

 

لب به نیسان نگشاید صدف دیده من

لنگر بحر بود گوهر سنجیده من

از پر کاه جهان همت من مستغنی است

التجا پیش خسیسان نبرد دیده من

دل آزاد من و گرد علایق، هیهات

[...]

صائب تبریزی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۲

 

گرد جهان گردیده من چون روی تو نادیده من

ز آنروز اسباب جهان جز عشق تو نگزیده من

از پرتو نور رخت تابی فتاده در دلم

کز هستیش چون کوه طور بر خویشتن لرزیده من

آیا چه مستیها کنم آندم که برگیری نقاب

[...]

فیض کاشانی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۱

 

ز رهِ هوس، به تو کی رسم؟ نفسی ز خود نرمیده من

همه حیرتم! به‌ کجا روم؟ به رهت سری نکشیده من

به چه برگ، سازِ طرب‌ کنم؟ ز چه جام نشئه طلب‌ کنم؟

گلِ باغِ شعلهْ نچیده من‌، مِیِ داغِ دلْ نچشیده من

چو گل آنکه نسخهٔ صد چمن، ز نقابِ جلوه ‌گشوده: تو

[...]

بیدل دهلوی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۱۱ - در مرثیه حضرت شاهزاده علی اکبر

 

به ناله گفت: که ای روشنی دیده من

تسلی دل زار ستم رسیده من

بلند اقبال
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۰۳ - حلقهٔ ماتم

 

از آن زمان که تو پنهان شدی ز دیدهٔ من

شکیب و صبر برفت از دل رمیدهٔ من

ترکی شیرازی
 
 
۱
۲