گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مهستی گنجوی

گر خون تو ای بوده پسندیدهٔ من

شد ریخته از اختر شوریدهٔ من

خون من مستمند شیدا به قصاص

تا دیدن تو بریخت از دیدهٔ من

نجم‌الدین رازی

هرگز نشودی بت بگزیده من

مهرت ز دل و خیالت از دیده من

گر از پس مرگ من بجویی یابی

مهر تو در استخوان پوسیده من

میرداماد

تا دور شدی ز چشم غمدیده من

افعی بلا شد مژه در دیده من

خود سوختم و همی نمی دارد دست

آتش ز گیاه جان تفتیده من

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه