کی خوش بود ای جان پسندیدهٔ من
حال دل برگشتهٔ شوریدهٔ من؟
تو غایب و آنکه او ترا کشت بقهر
غایب نشود یک نفس از دیدهٔ من
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
کی خوش بود ای جان پسندیدهٔ من
حال دل برگشتهٔ شوریدهٔ من؟
تو غایب و آنکه او ترا کشت بقهر
غایب نشود یک نفس از دیدهٔ من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حال دل خود میگوید و ابراز میدارد که حالش به خاطر غیبت محبوبش دگرگون شده است. او به یاد محبوبش است و میافزاید که حتی اگر محبوبش غایب باشد، خاطرهاش همیشه در فکر و دل او حضور دارد.
هوش مصنوعی: ای محبوب من، حال دل شیدای من چه زمانی خوش و پسندیده خواهد بود؟
هوش مصنوعی: تو غایبی و آن کسی که تو را به زعم خود کشته، هرگز از نظر من دور نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر خون تو ای بوده پسندیدهٔ من
شد ریخته از اختر شوریدهٔ من
خون من مستمند شیدا به قصاص
تا دیدن تو بریخت از دیدهٔ من
هرگز نشودی بت بگزیده من
مهرت ز دل و خیالت از دیده من
گر از پس مرگ من بجویی یابی
مهر تو در استخوان پوسیده من
تا دور شدی ز چشم غمدیده من
افعی بلا شد مژه در دیده من
خود سوختم و همی نمی دارد دست
آتش ز گیاه جان تفتیده من
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.