عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۹) حکایت حبشی که پیش پیغامبر آمد
گناهت ذرّه ذرّه دیده باشد
ولیکن از کَرَم پوشیده باشد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
صفاتت انبیا چون دیده باشد
ز تو گفته ز تو بشنیده باشد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۹ - و ایضاً در اسرار شیطان فرماید
کسی کو مر ترا بگزیده باشد
در اوّل عزت تو دیده باشد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان
رخ دلدار اینجا دیده باشد
ابا او گفته و بشنیده باشد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۵ - در صفات آیینۀ دل و کشف اسرار حقیقت در نمود صور فرماید
که این مر هیچکس نادیده باشد
نه کس این گفته نه بشنیده باشد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۹ - جواب نبشتن مجنون مرفوع القلم، از سیاهی آب ناک دیده، جراحت نامه لیلی را، و ریشهای سربسته از نوک قلم خاریدن، و خون سوخته بر ورق چکانیدن، و دهانه جراحت را به کاغذ لیلی بستن
باغی که خزان ندیده باشد
برگ و گلش آرمیده باشد
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷
او همانا نابهٔ شبهای من نشنیده باشد
ورنه هم بر گریهای زار من بخشیده باشد
نی، چه باک از نالهٔ من لالهرویی را؟ که صد پی
همچو گل برگریهٔ شبگیر من خندیده باشد
ماه گردون از برای گرد خاک آستانش
[...]
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۷۸ - بزم آرائی جمشید
گمان میبرد کو رنجیده باشد
ز مهر جم دلش گردیده باشد
سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱
هرچند دیده هرگز رویت ندیده باشد
جز روی تو نبیند آنراکه دیده باشد
در خوبی رخ تو من تیره دل چه گویم
کآیینه همچو رویت رویی ندیده باشد
گر روی تو زبستان روزی خراج خواهد
[...]
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۸
از پرده هرکه رویتْ یک روز دیده باشد
کس در نظر نیارد؛ گر نورِ دیده باشد
صورتنگار داند کز ماه چربد آن رخ
با صورت تو مه را گر بر کشیده باشد
از حالت زلیخا آن بو برَد که چون گل
[...]
ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۲۸ - نامۀ پنجم از زبان عاشق
آن کو غم عشق دیده باشد
در عشق بلا کشیده باشد
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۳
دل من چون مرغ بسمل، دمی آرمیده باشد
که به خاک و خون به راهش، دو سه دم تپیده باشد
ز ستمگری پیشمان شده و در اضطرابم
که ز کردهها مبادا المی کشیده باشد
چو رسد رقیب غمگین، ز پی تسلّی خود
[...]
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲
به لحد چگونه زین غم، دلم آرمیده باشد
که لبی چنان به مرگم، چو تویی گزیده باشد
اثر از نمک چو یابد، دلم از شراب دایم
که ز جام قطرهٔ می، ز لبش چکیده باشد
چو رود، ملول گردم، ز برم ، کناره سوزد
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱۰
چه گل از خودآن مرده دل چیده باشد
که زخمی به درویش نخندیده باشد
تواند به مجنون کسی کرد کاوش
که پیشانی شیرخاریده باشد
کسی را رسد پا به دامن کشیدن
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳
خنک دیدهٔ کان ترا دیده باشد
ز گلزار حسنت گلی چیده باشد
سراپا نظر گشته باشد کسی کو
جمال ترا یک نظر دیده باشد
چه دیده است چشمیکه رویت ندیده
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴
هر آنکسکه خود را پسندیده باشد
بهر مویش ابلیس خندیده باشد
نباشد پسندیده جز آنکه حقش
در آیات قرآن پسندیده باشد
ز انوار ایمان و اسرار عرفان
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۷۴
کسی معنی بحر فهمیده باشد
که چون موج برخویش پیچیده باشد
چو آیینه پر ساده است این گلستان
خیال تو رنگی تراشیده باشد
کسی را رسد ناز مستی که چون خط
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۸
تغافلچهخجلتبهخود چیدهباشد
که آن نازنین سوی ما دیده باشد
حنابیست رنگ بهار سرشکم
بدانم به پای که غلتیده باشد
طرب مفت دلگرهمه صبح شبنم
[...]
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۵
کسی گرد کوی تو گردیده باشد
که صد بار سر زیر پا دیده باشد
کسی طاقت آتش حسن دارد
که چون زلف بر خویش پیچیده باشد
کسی را ز زلف تو باشد سراغی
[...]