فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن بهگوى رامین را
چه دیوست این که بر جانت فسون کرد
ترا یکبارگی چونین زبون کرد
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۱
سودای تو آتش دلم افزون کرد
نادیدن رویت آب چشمم خون کرد
هر در که لبت در صدف گوشم ریخت
هجران توام ز دیدگان بیرون کرد
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۱۲ - مدح امیرالمومنین عمر
جگر مشرکان پر از خون کرد
کبرشان از دماغ بیرون کرد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۲۰ - فی قربته و حق صحبته مع رسولاللّٰه
به خلافت چو دست بیرون کرد
رودهٔ اهل ردّه را خون کرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۰ - آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد و کشتن فرهاد به مکر
بدان آهن که او سنگ آزمون کرد
تواند بیستون را بیستون کرد
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۷ - نشستن بهرام روز یکشنبه در گنبد زرد و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم دوم
پیرزن را ز خانه بیرون کرد
به افسونگر نگر چه افسون کرد!
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۱ - نشستن بهرام روز پنجشنبه در گنبد صندلی و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم ششم
نرگسی را به تیغ گلگون کرد
گوهری را ز تاج بیرون کرد
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۹ - سوگند نامه اسکندر به سوی مادر
چه نیکی که اندر جهان او نکرد
جهانش بیازرد و نیکو نکرد
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۴) حکایت فخرالدین گرگانی و غلام سلطان
ز کار فخر گفتندش که چون کرد
که الحق احتیاط از حد فزون کرد
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۷) حکایت دیوانه که اشک میریخت
ببین تا خاک جبریل از چه خون کرد
که قوم سامری را سرنگون کرد
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
بسی سودا زهر مغزی برون کرد
بسی بیدادگر را سرنگون کرد
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
نهنگ عشق درحالش ز بون کرد
برای خود دلش دریای خون کرد
عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۱ - المقاله الثانیه فی نعت رسول الله صلی الله علیه و سلم
جهانی را به معنی رهنمون کرد
ز مغز هر سخن روغن برون کرد
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
که داند کانچه دل بر موج خون کرد
سر آخر از کجاخواهد برون کرد
عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل
چو هرمز دشت خوزان پر ز خون کرد
علم شاه سپاهان سرنگون کرد
عطار » خسرونامه » بخش ۳۲ - بیمار گشتن جهان افروز
شه زنگ از حبش لشکر برون کرد
فلک را پایگاهی قیرگون کرد
عطار » خسرونامه » بخش ۵۹ - آغاز نامۀ گل بخسرو
همه غوّاصی دریای خون کرد
بخون در رفت و زخون سر برون کرد
عطار » خسرونامه » بخش ۶۹ - سپری شدن کار خسرو
گل تر، پیرهن را نیلگون کرد
چو نیلوفر بافسون سر برون کرد