خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۵۷
خاقانیا ز خدمت شاهان کران طلب
تا از میان موج سیاست برون شوی
چون جام و می قبول و رد خسروان مباش
کب فسرده آئی و دریای خون شوی
از قرب و بعدشان که چو خورشید قاهرند
[...]
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۲ - مقالت دوازدهم در وداع منزل خاک
گر ز خط روز و شب افزون شوی
از خط این دایره بیرون شوی
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۱ - موعظه در مذمت توجه نمودن به دنیا و نقصان آن و صحبت مردان حق و فایدهٔ آن
گاه با شهزادهها در خون شوی
گاه با احمد سوی گردون شوی
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۳ - در حقیقت معنی «لا مُؤَثِّرَ فِي الوُجودِ اِلَّا الله» که صرف توحید است
گه چو شیر تند برگلگون شوی
گه چو فرهادی جگر پرخون شوی
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۳ - در حقیقت معنی «لا مُؤَثِّرَ فِي الوُجودِ اِلَّا الله» که صرف توحید است
گه چو لیلی در دل مجنون شوی
گاه همچون ماه برگردون شوی
عطار » وصلت نامه » بخش ۱۳ - شرحی از حکایت سلطان محمود با شیخ لقمان سرخسی
از هوای این جهان بیرون شوی
بر طریق عاشقان مجنون شوی
عطار » اشترنامه » بخش ۲۴ - رسیدن سالک با پرده چهارم
ای دریغا گر از این بیرون شوی
خرقه پوش گنبد گردون شوی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۹۵ - هفت مرد شدن آن هفت درخت
چون ز ساعت ساعتی بیرون شوی
چون نماند محرم بیچون شوی
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۱۹ - کشته شدن عالمافروز به دست سام نریمان
دگر ره نیابی که بیرون شوی
به یکبارگی غرقه خون شوی
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۲
بسیار طالبی، که مگر ذو فنون شوی
همراه عشق شو، که جنون در جنون شوی
در کوی عشق یار، که دارالامان ماست
با سر اگر درآمده ای سرنگون شوی
بی لطف یار ما بوصالش مجال نیست
[...]
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۸ - لشکر کشیدن برزو به سوی ایران قسمت اول
تو تنها به توران سپه چون شوی
به ویژه گمانم که در خون شوی
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۳۱ - جنگ رستم زال زر با پیلسم سقلابی قسمت دوم
نمانیم ای شه که بیرون شوی
برین دشت با او به هامون شوی
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۲۴ - مقاله دوم در بیان آفرینش آدم که آیینه ذات و مظهر جمعیت اسماء و صفات آفریننده است سبحانه و تعالی
تا چو ازین مرحله بیرون شوی
همنفس شاهد موزون شوی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۳۳
سر به جیب فکر بر تا از فلک بیرون شوی
بر کمی زن تا چو ماه عید روزافزون شوی
لب ببند از گفتگو تا راه گفتارت دهند
بگذر از چون و چرا تا محرم بیچون شوی
آسیا گردد به گرد دانه چون گردید پاک
[...]
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۲ - این نامه را از قول آقاخان محلاتی به برادرش میرزا ابوالحسن خان نوشته است (مثنوی خلاصه الافتضاح منظوم همین نوشته است)
به نیروی اگر هفت گردون شوی
نپندارمت زنده بیرون شوی
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۱۴- آیات ۳۱ تا ۳۳
شه تو را گر زر دهد قارون شوی
ور خبر از گنج، کی افزون شوی؟
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۲۱- آیات ۴۳ تا ۴۵
این هم از بهر تو بُد کافزون شوی
در بهای دِرهمی قارون شوی