نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۷ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
زبونی کآن ز حد بیرون توان کرد
جهودی شد، جهودی چون توان کرد؟
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۲ - جنگ کردن نوفل با قبیلهٔ لیلی
با خصم نبرد خون توان کرد
با یار نبرد چون توان کرد؟
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱۶) حکایت پیغامبر و کنیزک حبشی
مهمّی دارم و اکنون توان کرد
ندارم خواجه اینجا چون توان کرد
عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی
بدریا در تیمّم چون توان کرد
ولی هم کی وضو از خون توان کرد
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الاول - فی الطامات » شمارهٔ ۸
در میکده جز به می وضو نتوان کرد
و آن نام که زشت شد نکو نتوان کرد
افسوس که این پردهٔ مستوری ما
از بس که دریده شد رفو نتوان کرد
مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۳
با هجر چنان حریف خو نتوان کرد
وز زشتی ایام نکو نتوان کرد
این شادی آنکه بی رخش غمگینم
وین یاد کسی که یاد او نتوان کرد
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹
چون بخت به تدبیر نکو نتوان کرد
بیفایده سعی و گفت و گو نتوان کرد
گفتم بروم صبر کنم یک چندی
هم صبر برو که صبر ازو نتوان کرد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۷ - عزم سلطان عالم سوی عالم دیگر، و سلب کردن کافور مجبوب رجولیت فحول ملک و به روشنائی در چشم ملوک نشستن، و دیده قرة العین علائی را، کافور وام گردانیدن، و در آن قصاص، دیده و سر به هم باد دادن!
جفا بر دشمن بیرون توان کرد
چو در سینه است دشمن چو نتوان کرد
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قطعات » شمارهٔ ۱۲
هر چند زند لاف کرم مرد درم دوست
دریوزه احسان ز در او نتوان کرد
دیرین مثلی هست که از فضله حیوان
نارنج توان ساخت ولی بو نتوان کرد
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۸ - در پشیمان شدن زلیخا از فرستادن یوسف علیه السلام به زندان و فریاد و زاری کردن بر مفارقت وی
ولی صبر از چنان رو چون توان کرد
کی از دل مهر او بیرون توان کرد