گنجور

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳

 

کجا نام او آفریدون بود

زمین را سپهری همایون بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۳

 

چنان نامور بی‌هنر چون بود

کش آموزگار آفریدون بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۳

 

به ویژه که پیوستهٔ خون بود

چو از دور بیند ترا چون بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴

 

مرا نیز پایاب او چون بود

مگر دیده همواره پرخون بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۱

 

به کردار شاه آفریدون بود

چو خونین بباشد همایون بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۶

 

ببینیم فرجام تا چون بود

که گردش ز اندیشه بیرون بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۴۳

 

بدار و ببخش آنچ افزون بود

وز اندازهٔ خویش بیرون بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۱۲

 

هران بد کز اندیشه بیرون بود

ز بخشش به کوشش گذر چون بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴

 

شب تیره از رسم بیرون بود

نه آیین شاه آفریدون بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۵

 

به جای دگر مرگ من چون بود

که اندیشه ز اندازه بیرون بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶

 

ندانم سرانجام این چون بود

همیشه دو چشمم پر از خون بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۸

 

گرین رفتن من همایون بود

نگه کن که فرجام من چون بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۴

 

چوروشن روانم پر از خون بود

همی پادشاهی کنم چون بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۴

 

از این مایه گر لشکر افزون بود

ز مردی و از رای بیرون بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۱

 

بر آن سان که رسم شبیخون بود

سپهدار داند که آن چون بود

فردوسی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۴ - چو شد یار با بارهٔ گام زن

 

که تا جنگ آن هر دوان چون بود

از آن دو بمردی کی افزون بود

عیوقی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۹ - هنرها نمودن گرشاسب پیش ضحاک

 

چو نبود دل از بس غمش خون بود

چو باشد غم آنگاه افزون بود

اسدی توسی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال

 

جز این بسیار چیز گونه‌گون بود

کجا از وصف و اندازه برون بود

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۲ - رسیدن شاه موبد به مرو با ویس و جشن عروسى

 

چو در شهر این نشاط گونه‌گون بود

سرای شاه خود دانی که چون بود

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۶ - نامه نوشتین رامین به ویس و بیزارى نمودن

 

نهیب من ز هجرانت فزون بود

که با او چشم من دریای خون بود

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۹