عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۳۷ - بردن شهریار شنگاوه را به پیش ارژنگ شاه گوید
کشانش همی خواست بیرون برد
ز خونش روان جوی جیحون برد
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۲ - لشکر کشیدن خاقان چین به جنگ بهرامگور
بر سرش ناگهان شبیخون برد
گرد بالای هفت گردون برد
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۳ - تمثیل در فرستادن عقل و حیا و علم از حضرت عزت بحضرت آدم (ع)
علم صورت از رهت بیرون برد
علم معنی بر سر گردون برد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۴ - گریستن لیلی در هوای آشنا، و موج درونه را بدین غزل آبدار بر روی آب آوردن
عشقت ز دلم که سر به خون برد
آزار فلک همه برون برد
اوحدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۰
ای ماه، غمت جامهٔ دل در خون برد
نادیده ترا رخت دل ما چون برد؟
آن خال که بر گوشهٔ چشمست ترا
خال لب خوبان به زنخ بیرون برد
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۴
گرچه از دل دیده رخت خود به موج خون برد
با خیال طاق ابرویت به پل بیرون برد
هرکه چون روح القدس در وی دمد لعلت دمی
از سبکروحی چو عیسی رخت بر گردون برد
لعل جانبخشت نوشت از خط فسون دلبری
[...]
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۶۰ - ندبه حکیم چهارم
ازان عرصه چون رخت بیرون برد
درین تنگ منزل به سر چون برد
کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸
آن جگر گوشه دل از ما به لب میگون برد
رونق باغ و چمن را برخ گلگون برد
لب او باده ز خون دل ما می نوشد
چشم آن شوخ کباب از جگر پرخون برد
غیر حق هیچکسی چون نبرد دل از دست
[...]
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - تصویرپردازی خیالی از مردی شکمباره به عنوان تمهیدی برای مدح اسلام خان و توصیف سفره نعم او
بر سر کله چون شبیخون برد
گرد از مغز او به گردون برد