گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲

 

پیاده بدو گفت چون آمدی

که بی‌باره و رهنمون آمدی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۸

 

گر از یال کاوس خون آمدی

ز پشتش سیاوش چون آمدی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۴

 

بپرسید و گفتش که چون آمدی

از ایران همانا بخون آمدی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۵

 

پذیره بدین راه چون آمدی

که با دیدگان پر ز خون آمدی

فردوسی
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۵ - فرود آمدن بر دامن کهسار و گفتگوی اسکندر با مهانش

 

بگو تا بدین کوه چون آمدی

چو از زاد بومت برون آمدی

ایرانشان
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۲۶ - کشتن سرهنگان دارا را

 

گران تیر باران کنون آمدی

بجای نم از ابر خون آمدی

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۲ - مقالت هفتم در فضیلت آدمی بر حیوانات

 

از ره این پرده فزون آمدی

لاجرم از پرده برون آمدی

نظامی
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۳

 

با خط سرسبز بیرون آمدی

آفت دلهای پرخون آمدی

تا خط آوردی به خون عاشقان

چست از بهر شبیخون آمدی

در درون دل درآیی یک زمان

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - فی التوحید باری عز اسمه

 

چون بذات خویش بیچون آمدی

نه درون رفتی نه بیرون آمدی

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و ششم » بخش ۱ - المقالة السادسة و العشرون

 

آنچنان بوده چنین چون آمدی

دی ملک امروز ملعون آمدی

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و هشتم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

از چه گشتی رنجه و چون آمدی

در کدامین شغل بیرون آمدی

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و دوم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

بی خطش از بس که در خون آمدی

از شفق گوئی که بیرون آمدی

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و پنجم » بخش ۱ - المقالة الخامسة و الثلثون

 

چون تو زین هر پنج بیرون آمدی

خرقه بخش هفت گردون آمدی

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هفتم » بخش ۸ - الحكایة ‌و التمثیل

 

در میان عاصیان چون آمدی

کز کنار سدره بیرون آمدی

عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۱۳ - شرحی از حکایت سلطان محمود با شیخ لقمان سرخسی

 

شب شدی از خانه بیرون آمدی

در طلب چون مست و مجنون آمدی

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۵ - حکایت استاد ترک و پرده‌بازی او

 

روی بستی چون که بیرون آمدی

هر زمان نقشی دگرگون آمدی

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۷ - حكایت

 

تو درین ره درّ مکنون آمدی

خرقه‌پوش هفت گردون آمدی

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۲۷

 

گر باغ از او واقف بدی از شاخ تر خون آمدی

ور عقل از او آگه بدی از چشم جیحون آمدی

گر سر برون کردی مهش روزی ز قرص آفتاب

ذره به ذره در هوا لیلی و مجنون آمدی

ور گنج‌های لعل او یک گوشه بر پستی زدی

[...]

مولانا
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلع‌الانوار » بخش ۲ - در علو مقام انسان

 

خود ز پدر گر چه کنون آمدی

یا پدر از حجله برون آمدی

امیرخسرو دهلوی
 
 
۱
۲