گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ

 

بدو گفت ای مرا چون چشم روشن

به مهر اندر بپوش از صبر جوشن

فخرالدین اسعد گرگانی
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت مرتضی رضی الله عنه

 

ازان چون روی بودش پشت جوشن

که بر بستش بدان اندام روشن

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

سپاهی موج زن از تیغ و جوشن

جهان از تیغ و جوشن گشته روشن

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

دلم بر دوش زد زین سوز جوشن

ندیدم یک شبت چون روز روشن

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۲ - از سر گرفتن قصّه

 

چو شد روی هوا از صبح روشن

برامد روی دریا همچو جوشن

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۵ - رزم خسرو با شاپور

 

فروغ خود و عکس تیغ و جوشن

ز مشرق تا بمغرب کرده روشن

عطار
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۹۰

 

در عرضگه سپاهت ای شاه ز من

حقّا که بچشم خویش دیدم روشن

از حلقة نعلها زمین زیر زره

وز صفحۀ تیغها هوا در جوشن

کمال‌الدین اسماعیل
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۸

 

به کود اندر کَنَند اطراف گوشن

چنان کاندر تنِ اَبطال جوشن

قائم مقام فراهانی