گنجور

میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۶۵

 

روز از غم تو زهر بلا نوش من است

شب دور ز تو ناله هم آغوش من است

دل موج سرشک من ز خون دید بگفت

کاین قلزم شعله موج سرجوش من است

۲ بیت
میرداماد
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

شعله ی رسوایی منصور، خس پوش من است

مایه ی حلاجی او پنبه ی گوش من است

گر به دست من رسد پیمانه جام جم شود

همچو پیر دیر، معراج سبو دوش من است

انجمن از می تهی گشت و دماغم تر نشد

[...]

۵ بیت
سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۰

 

کاسه سر را خطر از مغز پر جوش من است

عالمی زین باده سر جوش مدهوش من است

شعله ای کز یک شرارش طور صحرا گرد شد

سالها شد تا نهان در زیر سرپوش من است

موجه من نعل وارون می زند از پیچ و تاب

[...]

۱۶ بیت
صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰۵

 

شور دریای سخن از دل پر جوش من است

قفل گنجینه معنی لب خاموش من است

معنی بکر که در پرده غیب است نهان

بی تکلف همه شب تنگ در آغوش من است

هر خیالی که به آن اهل سخن فخر کنند

[...]

۱۶ بیت
صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۸

 

حریم میکده پر جوش از خروش من است

شراب تلخ گوارا ز نوش نوش من است

شراب من چه عجب خشت اگر ز خم برداشت

که سقف میکده ها را خطر ز جوش من است

مشو ز بلبل آتش نوای من غافل

[...]

۹ بیت
صائب تبریزی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۳

 

تا شاهد عشق تو در آغوش من است

بر چرخ، هلال، حلقه در گوش من است

پامال بود نه فلکم در ته پای

تا غاشیه عشق تو بر دوش من است

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۱

 

حشر آرام لقب آتش خس پوش من است

زهره زهر نما باده سر جوش من است؟

خندد از چهره خارم گل رخسار کسی

همچو دل آینه ای در بغل هوش من است

تا مروت نکشد خجلت رسوایی خویش

[...]

۴ بیت
اسیر شهرستانی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲

 

صدف گوهر اسرار نهان گوش من است

چشمه بحر معانی قدح هوش من است

موج طوفان خرد جنبش آغوش من است

شور دریای سخن از دل پرجوش من است

۲ بیت
سیدای نسفی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۴

 

لعل میگون تو تا غارتگر هوش من است

چشم مخمور بتان خواب فراموش من است

آفتاب من بیا کز شوق هم آغوشی ات

چون مه نو آنچه از من مانده آغوش من است

نالهٔ حیرت نصیبان را زبان دیگر است

[...]

۶ بیت
جویای تبریزی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

عقل هندوی میفروش من است

گل و مل پیشکار هوش من است

داغ گل دل کباب صهبا خون

موسم برگ و عیش و نوش من است

سخن راست همچو تیر خدنگ

[...]

۱۰ بیت
سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱

 

شرابخانهٔ معنی،‌دل بهوش من است

پیالهٔ می وحدت، لب خموش من است

برای ناقص چندی دلم نمی سوزد

جهان پر ز هوس،‌ دیگ خام جوش من است

تنم به خواهش دل جامه ای نپوشیده است

[...]

۵ بیت
سعیدا