سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » بخش دوم قطعات » شمارهٔ ۲ - نازنین یار من
نازنین یار من بمستی دوش
ایر بسیار خورده نوشش باد
خوش شبی بود و دوش یار مرا
همه شبها چنانکه دوشش باد
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۳۱
گر دل زتو بگسلد فراموشش باد
وز باد تو در آتش غم جوشش باد
وآن کس که زسودای تو عیشی دارد
گر دشمن جان من بود نوشش باد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵
صوفی ار باده به اندازه خورَد نوشش باد
ور نه اندیشهٔ این کار فراموشش باد
آن که یک جرعه مِی از دست توانَد دادن
دست با شاهدِ مقصود در آغوشش باد
پیرِ ما گفت خطا بر قلم صُنع نرفت
[...]
میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۶
جان غاشیه غم تو بردوشش باد
درد تو روان من در آغوشش باد
جز وصل تو آرزو گر اندیشه کند
رسم و ره اندیشه فراموشش باد
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰
گر همین خون مرا یار خورد نوشش باد
ور نه اندیشه بیداد فراموشش باد
شد شب تار اگر روز من از شام خطش
روز روشن شبم از صبح بناگوشش باد
کرده از جلوه بسی پیرهن صبر قبا
[...]
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸
بی من و غیر اگر باده خورد نوشش باد
یاد من گو نکند غیر فراموشش باد
یار بیغیر که می در قدحش خون گردد
خون من گر همه ریزد به قدح نوشش باد
سرو اگر جلوه کند با تن عریان به چمن
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۹
عذر این بنده پذیرای دل و هوشش باد
هر غباری ست ز آیینه فراموشش باد
دامن مرحمت دولت ساقیست فراخ
جرم من پردگی خلق خطاپوشش باد
یا رب آشفته مکن طرهاش از زاری دل
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲
گفتمش حرفی و امید که در گوشش باد
و آنچه از من نشنیده است فراموشش باد
آنکه زد طعنه ی بیهوشیم از دیدن او
چشم او، راهزن قافله ی هوشش باد
آن قصب پوش جوان، کز ستمش دم نزنم
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۲ - حافظ شیرازی قُدِّسَ سِرُّه
صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد
ورنه اندیشهٔ این کار فراموشش باد
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰
خون من جای می ار خورد لبش نوشش باد
لیک عهد لبش امّید که در گوشش باد
خیرهرویی که خطا بر قلمِ صُنع گرفت
شرم از این چشم و لب و زلف و بناگوشش باد
تا سپاه خط سبزش به در آید به قصاص
[...]
حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۱
خون من گر خورد آن نوش دهن نوشش باد
دل بخون همه آلوده لب نوشش باد
مهر و مه عکس رخ و قامت دلجویش بود
روز و شب آینه زلف بناگوشش باد
ساخت از شمس و قمر آینه طلعت خویش
[...]