سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۷۴ - فی الشّوق
آتشیش از درون برافروزند
که ازو عقل و جان و تن سوزند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۷۶ - التمثیل فیالذی هو یُطعمنی و یَسقین
هر دو چشمش سبک فرو دوزند
صید کردن ورا بیاموزند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۱۱ - در مذمت شهوت راندن
گرچه از چهره عالم افروزند
از شره دل درند و جان دوزند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴ - فی صفة سهمه و اقباله
آن بزرگان که وام جان توزند
رسم جانبخشی از تو آموزند
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۱۰ - ای پسر
ای پسر گر به . . . س شوی چو بزرگان
از پی تو خوان نهند و شمع فروزند
پس مشو از بهر آنکه از پی یک . . . س
کینه ز گربه بده طریق بتوزند
پره بینی کنند و کوس ببرند
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲ - در مدح صدرالدین
هرکه خواهد کز شرف بر آسمان پهلو زند
چنگ در فتراک صاحبدولتی چون تو زند
وانکه یک گام از خط فرمان تو یکسو زند
چرخ نگذارد مران یک گام را تا دو زند
دهر بر اعدای تو تیغ از دل و بازو زند
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز
به حمله جان عالم را بسوزند
به ناوک چشم کوکب را بدوزند
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانهٔ شکار
مَلک فرمود کآتش برفروزند
به من عنبر، به خرمن عود سوزند
عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۴۰
دانی تو که شمع را چرا افروزند
تا کشتنش و سوختنش آموزند
چون آتش سوزنده غیب است بسی
چیزی باید که دایمش میسوزند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۸ - در حق بینی و آداب بجای آوردن فرماید
برخورشید آیند و بسوزند
چو شمعی هر یکی رخ برفروزند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۹ - در آگاهی دل در اسرارو از تقلید دور شدن فرماید
ازآن خورشید رویش برفروزند
بَرِ شمع وصال او بسوزند
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲ - سؤال کردن شخصی از منصور در سرّ آدم (ع) و جواب دادن او
مرا اینجا یکی آتش فروزند
همه بر آتش شوقم بسوزند
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴ - در صفت جان و دل دیدن محبوب گوید
چنانت آتش اینجا برفروزند
که خشک و تر در اینجاگه بسوزند
مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۱
آنانکه چهان کنند و مردم سوزند
پیوسته مبارک شب و فرخ روزند
زینست مگر که پادشاهان جهان
دون پروری از زمانه می آموزند
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۰۱
فریدون گفت نقّاشان چین را
كه پیرامون خرگاهش بدوزند:
بدان را نیک دار ای مرد هشیار
كه نیكان خود بزرگ و نیکروزند
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۸
ترکِ دنیا به مردم آموزند
خویشتن سیم و غَلّه اندوزند
همام تبریزی » مثنویات » شمارهٔ ۸ - در ستایش علمی که بدان مستفیذ می توان شد
علما شمع مجلس افروزند
خلق را علم و حکمت آموزند