گنجور

 
 
 
مجد همگر

آنانکه چهان کنند و مردم سوزند

پیوسته مبارک شب و فرخ روزند

زینست مگر که پادشاهان جهان

دون پروری از زمانه می آموزند

فصیحی هروی

آن روز که چهره عذاب افروزند

وین مشت خس از تاب قیامت سوزند

بر سر گل خورشید به محشر آیم

تا دوزخیان گرم‌روی آموزند

قدسی مشهدی

گویند انسان علم ز هم اندوزند

من می‌گویم همه ز حق آموزند

حق با ایشان بود در آیینه و آب

از عکس چراغ اگر چراغ افروزند

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه