سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۱ - فصل فی العافیه
مرد این ره چو راهرو باشد
هر زمان قربتیش نو باشد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۸۰ - فی الرضا والتسلیم بحکمه و قضائه
تلخ و شیرین چو هر دو زو باشد
زشت نبوَد همه نکو باشد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۱۲ - یمدح الشیخ الامام جمالالدّین فخرالاسلام تاج الخطباء احمدبن محمّدالملقّب بالحذور
هرچه گوید همه نکو باشد
گفتهٔ او همه چنو باشد
عینالقضات همدانی » لوایح » فصل ۱۰۵
خواهم که مرا خود غم او خو باشد
گر دست دهد غمش چه نیکو باشد
هان ای دل بیدل غم او دربرگیر
تا چشم زنی خود غم او او باشد
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۳۵
نیت من نکوست در حق دوست
دوستان را نیت نکو باشد
بد او نیک من بود چه عجب
زشت من نیز خوب او باشد
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۷ - پاسخ دادن بهرام ایرانیان را
هرکجا عقل پیش رو باشد
بد بدگو ز بدشنو باشد
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۸۹
آن را که غم آن بت خوشرو باشد
کی طالب رنگ گل خوشبو باشد
انصاف بده جایگهی کاو باشد
گل را چه محل بود که نیکو باشد
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب التاسع: فی السفر و الوداع » شمارهٔ ۳۳
خواهم که مرا با غم او خو باشد
گر دست دهد غمش چه نیکو باشد
هان ای دل سرکش غم او در برگیر
چون در نگری خود غم او او باشد
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » باب پنجم در بیان سلوک طوایف مختلف
خواهم که مرا با غم او خو باشد
گر دست دهد عمش چه نیکو باشد
هان ای دل غمکش غم او در برکش
تا درنگری خود غم او او باشد
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۵۰
خواهم که دلم با غم همخو باشد
گر دست دهد غمش چه نیکو باشد
هان ای دل بیدل غم او دربر گیر
تا چشم زنی خود غم او او باشد
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱
هر که سلطان مریدِ او باشد
گر همه بد کند، نکو باشد
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۰
مرا در سینه گر رازی بود هم رازم او باشد
چو با او باشد اسرارم سر و کارم نکو باشد
ترا چشمی دگر باید گر آن بینی که او بیند
ترا جانی دگر باید که آن باشی که او باشد
انا الحق گوی چون حلّاج ترکِ خویش بینی کن
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۳
دلبر ما فرشته خو باشد
روح ما را فرح ازو باشد
دلبر ما می است می که چو روح
همه خاصیتی درو باشد
بد اگر بد خورد نباشد نیک
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۴
به لطف تو نبود گر بسی نکو باشد
کسی نگفت که ترک فرشته خو باشد
عجایب از تو فرو مانده ام که تا شخصی
بود که اینهمه اخلاق خوش درو باشد
شمایل تو بیا گو ببین ملامت گر
[...]
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۹۱
با ما نه جهنم و نه مینو باشد
نی بر غلطم که هر دو نیکو باشد
اینجا که منم کس نبود الا من
آنجا دگری نیست همه او باشد
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۶
تو را اهل نظر خوانم گرت منظور او باشد
نظر باز خوشی باشی چو منظورت نکو باشد
خیالش نقش می بندم به هر صورت که پیش آید
کجا غیری توان دیدن چو هر چه هست او باشد
ز آب چشم ما دایم بود خوش روی ما تازه
[...]
شاه نعمتالله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۶۱
هر که او نقص دیگری گوید
شک ندارم که نقص او باشد
نقص مردم مگو که نیکو نیست
نقص آدم کجا نکو باشد
گر سراپای او فرو باشی
[...]