مرا در سینه گر رازی بود هم رازم او باشد
چو با او باشد اسرارم سر و کارم نکو باشد
ترا چشمی دگر باید گر آن بینی که او بیند
ترا جانی دگر باید که آن باشی که او باشد
انا الحق گوی چون حلّاج ترکِ خویش بینی کن
برون زو هر چه خواهی دید اَز او آرزو باشد
خرابات است و مردان اند و خمّارند و خنبِ می
مناجات است و تسبیحم صراحی و سبو باشد
شش ابریشم مرا و چاریک دارد همه عالم
ممالک شش جهت دارد طبایع چارسو باشد
مرا جانی ست وآن بی من فدای دوست خواهد شد
و گر تقصیر خواهد کرد در عینِ علو باشد
ترا با این همه انکار و استکبار کاری نه
چو غیری در نمی گنجد هوایِ دوست هو باشد
گرو بپذیردم شاید وگرنه هیچ نگشاید
برایِ خود نزاری را به رویِ او چه رو باشد
چو توقیفش شود همره به مقصد ره توان بردن
وگرنه سالکان را کی مجالِ جست و جو باشد
سخن باید که جان گوید که تا در جان فرود آید
نه هم چون بلبلِ شوریده سر بیهوده گو باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی عمق رابطه انسان با اسرار درونی و حقیقت میپردازد. شاعر بیان میکند که اگر رازی در دلش باشد، آن راز فقط در ارتباط با معشوق واقعیاش معنیدار خواهد بود. او اشاره میکند که برای درک واقعیتهای پنهان، نیازمند دیدگاه و جان جدیدی است که بتواند حقیقت را ببیند. همچنین، او به اهمیت دوری از خودخواهی و دلبستگی به دنیا اشاره میکند و اینکه باید از نگریستن به چیزهای بیاهمیت دست کشید تا به حقیقت نزدیکتر شد. در نهایت، شاعر یادآور میشود که سخنان حقیقی باید از عمق جان برآید و نه صرفاً از روی هیجان یا بیهودهگویی.
هوش مصنوعی: اگر در دلم رازی وجود داشته باشد، آن راز با او خواهد بود. چون وقتی که او در کنار من باشد، رازهایم به خوبی پیش خواهند رفت.
هوش مصنوعی: برای دیدن تو باید نگاهی متفاوت داشته باشم و برای درک تو نیازمند روح و وجودی دیگر هستم تا به مانند تو باشم.
هوش مصنوعی: وقتی که حقیقت را بشنوی و درک کنی، مانند حلّاج (که حقیقت را با صراحت میگفت) خواهی فهمید که هر چیزی که از او بخواهی، تنها آرزویی از خودت است و باید خودت را از او جدا کنی تا بتوانی آن را ببینی.
هوش مصنوعی: در این مکان پر از شور و حال، مردان عارف و خوشگذران حضور دارند که مشغول نوشیدن مشروب هستند. راز و راز و نیاز آنها به می و باده است و در این فضا، تسبیح و نیایششان به شکل جرعههایی از شراب و دیگهای شراب در میآید.
هوش مصنوعی: این بیت به بیان امکانات و تنوعهای موجود در جهان میپردازد. به نوعی اشاره دارد که انسان دارای شش توانایی یا عنصر است و همچنین جهان شامل چهار جهت و انواع مختلفی از طبیعت و ویژگیها میباشد. این تفکر نشاندهندهی گستردگی و تنوع در هستی است.
هوش مصنوعی: من یک روح دارم و آن روح بدون من برای دوست فدای خواهد شد. و اگر هم خطایی از او سر بزند، در عین بلندی و بزرگی خواهد بود.
هوش مصنوعی: با این که تو انکار و خودبزرگبینی میکنی، عشق و محبت به تو چیزی است که در دل دیگران نمیگنجد.
هوش مصنوعی: اگر او مرا بپذیرد، شاید که بتوانم راهی پیدا کنم، وگرنه هیچ چیزی برای من روشن نخواهد شد. در برابر او، چه چیز میتواند به من روی آورد.
هوش مصنوعی: زمانی که کسی به هدفش برسد و در مسیرش متوقف نشود، میتواند به راحتی ادامه دهد؛ اما اگر توقفی در کار باشد، دیگر جستجو برای سالکان دشوار خواهد بود.
هوش مصنوعی: سخن باید چنان باشد که به عمق دل و جان انسان برسد، نه مانند بلبل دیوانه که بیجهت و بیمحتوا صحبت کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تو را اهل نظر خوانم گرت منظور او باشد
نظر باز خوشی باشی چو منظورت نکو باشد
خیالش نقش می بندم به هر صورت که پیش آید
کجا غیری توان دیدن چو هر چه هست او باشد
ز آب چشم ما دایم بود خوش روی ما تازه
[...]
نیازی کز هوس خیزد کدامش آبرو باشد
نیاز بلهوس همچون نماز بیوضو باشد
ز مستی آنکه میگوید اناالحق کی خبر دارد
که کرسی زیر پا، یا ریسمانش در گلو باشد
نهم در پای جان بندی که تا جاوید نگریزد
[...]
زند صبح جزا چون بر محک نقد عملها را
همین از کرده های ما خجالت سرخ رو باشد
ز غیرت، آب گوهر نخل عزّت را به جو باشد
لب اظهار مطلب، آبشار آبرو باشد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.