گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷

 

برم امشب که آن سروسهی بود

همه شب کار دل فرماندهی بود

نه یک ساعت لب از بوسه بیاسود

نه یکدم دستم از ساغر تهی بود

نگارم بود و یک چنگی خوش زن

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲ - در نعت پیغمبر اکرم

 

ملک را قایم الهی بود

قایم انداز پادشاهی بود

نظامی
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۶ - آغاز داستان

 

وزانجا کاصل فرهنگ شهی بود

دل هرمز ز مهر او تهی بود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

بکنج باغ در، خلوتگهی بود

که آن در خورد خورشید و مهی بود

عطار
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷

 

مرا وقتی نگاری خرگهی بود

که قدّش غیرت سرو سهی بود

نه از باغش مرا برگ جدایی

نه از سیبش مرا روی بهی بود

بشب روشن شدی راهم زرویش

[...]

خواجوی کرمانی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » مثنویات » شمارهٔ ۱

 

مظهر اسرار الهی بود

مظهر انوار کماهی بود

نسیمی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » صفیر دل » بخش ۱۶ - حکایت

 

کرم گرچه خلق الهی بود

تباهی گران را تباهی بود

حزین لاهیجی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸

 

شب دوشین که روز فرهی بود

مرا در بر یکی سر و سهی بود

شبی تاریک و خفته چشم اغیار

تو گفتی گیتی از مردم تهی بود

نه کس را آگهی بود از شب ما

[...]

میرزا حبیب خراسانی