×
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۲۶
همه درگاه خسروان دریاست
یک صدف نی و صد هزار نهنگ
کشتی آرزو درین دریا
نفکند هیچ صاحب فرهنگ
یک گهر ندهد و به جان ستدن
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۱ - بردن سرهنگ بهرامگور را به مهمانی
چون بر آن دِه گذشت کان سرهنگ
داشت آن منظرِ بلند آهنگ
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱۶ - پیکار اسکندر با لشگر زنگبار
ز هر سو کشان زنگیی چون نهنگ
به گردن در افسار یا پالهنگ
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۶ - در خطاب هاتف غیب پاکباز را و درد او را استماله کردن و دلخوشی فرماید
نشسته بردری مانند سرهنگ
ز نزهت نیست اینجا هوش با هنگ
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۲۷ - حکایت آن غوری که در مناره پنهان شده بود و فریاد می کرد که مرا مجویید که من اینجا نیستم
دمبدم می رسد یکی سرهنگ
می کند سوی هر الاغ آهنگ
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۴ - کشیدن سرهنگان یوسف را علیه السلام به جانب زندان و گواهی دادن طفل شیرخواره به پاکی وی و گذاشتن وی
چو یوسف را گرفت آن مرد سرهنگ
به محنتگاه زندان کرد آهنگ
میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۹۸ - خطاب به ابنای وطن گرامی
همش رای فرخ همش زور هنگ
به خشکی پلنگ و به دریا نهنگ
ادیب الممالک » دیوان اشعار » منظومهها » در تقریظ شاهنامه و مثنویات و قطعات دیگر » شمارهٔ ۱۵ - خطاب بمدرسه مزینیه بنات
ای خفته ترا به مهد فرهنگ
مهر و مه و زهره و شباهنگ