گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

به ویرو نیک ماند خوب چهری

گروگان شد همه دلها به مهری

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۱ - آگاه شدن شاه موبد از کار ویس و رامین

 

نه تو امروز ویس خوب‌چهری‌؟

میان ماه‌رویان همچو مِهری‌؟

فخرالدین اسعد گرگانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۳ - عذر انگیزی در نظم کتاب

 

چرا چون گنجِ قارون خاک‌بهری؟

نه استادِ سخن‌گویانِ دهری؟

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۲ - مردن مریم و تعزیت‌نامهٔ شیرین به خسرو از راه باد افراه

 

چنین گویند شیرین تلخ‌زهری

به خوردش داد از آن کاو خورد بهری

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۲ - کشتن شیرویه خسرو را

 

فرود آمد ز روزن دیو چهر‌ی

نبوده در سرشتش هیچ مهر‌ی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۷ - نامه نبشتن پیغمبر به خسرو

 

عراق از ربع مسکون است بهری

وزان بهره مداین هست شهری

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را

 

کف رادش به هر کس داده بهری

گهی شهری و گاهی حمل شهری

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۰ - خواندن لیلی مجنون را

 

لیلی ز سر گرفته چهری

دیدی سوی او به سرد مهری

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۹ - بر تخت نشستن بهرام به جای پدر

 

گرد کرد از سواد هر شهری

داد هر بقعه را از‌آن بهری

نظامی
 

عطار » مختارنامه » باب دهم: در معانی مختلف كه تعلّق به روح دارد » شمارهٔ ۴

 

گه در غم روزگار و گه در قهری

از هرچه در اوفتادهای بیبهری

ای طوطی جان! چه میکنی در شهری

کانجا ندهندت شکری بیزهری

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون

 

به درویشان رسان از مال بهری

که تا مالت نگردد مار و زهری

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

ز خوبی این دو زن را هست بهری

که تحفه بردشان باید به شهری

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۷ - نقل سخنی از شیخ عبدالله خفیف شیرازی معروف بشیخ کبیر

 

هست ازین حقّ را ظهور مظهری

می‌نماید زین هدیّه جوهری

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۷ - نقل سخنی از شیخ عبدالله خفیف شیرازی معروف بشیخ کبیر

 

بوده مقصود خدا خود مظهری

می‌نماید اندرو خود جوهری

عطار
 
 
۱
۲