فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین
به ویرو نیک ماند خوب چهری
گروگان شد همه دلها به مهری
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۱ - آگاه شدن شاه موبد از کار ویس و رامین
نه تو امروز ویس خوبچهری؟
میان ماهرویان همچو مِهری؟
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۶۴ - التّمثیل فی تقصیر الصّلوة
قائمالیل و صائمالدّهری
یافت از زهد در زمان بهری
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۴ - فی افتخار نفسه علی اهل عصره
هست بایسته از پی دهری
این چنین قصر در چنین شهری
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۴ - فی افتخار نفسه علی اهل عصره
تا بنا کردهام چنین شهری
مثل این کس ندیده در دهری
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۳ - عذر انگیزی در نظم کتاب
چرا چون گنجِ قارون خاکبهری؟
نه استادِ سخنگویانِ دهری؟
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۲ - مردن مریم و تعزیتنامهٔ شیرین به خسرو از راه باد افراه
چنین گویند شیرین تلخزهری
به خوردش داد از آن کاو خورد بهری
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۲ - کشتن شیرویه خسرو را
فرود آمد ز روزن دیو چهری
نبوده در سرشتش هیچ مهری
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۷ - نامه نبشتن پیغمبر به خسرو
عراق از ربع مسکون است بهری
وزان بهره مداین هست شهری
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را
کف رادش به هر کس داده بهری
گهی شهری و گاهی حمل شهری
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۰ - خواندن لیلی مجنون را
لیلی ز سر گرفته چهری
دیدی سوی او به سرد مهری
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۹ - بر تخت نشستن بهرام به جای پدر
گرد کرد از سواد هر شهری
داد هر بقعه را ازآن بهری
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۷ - نشستن بهرام روز یکشنبه در گنبد زرد و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم دوم
تو بدین خوبی و پریچهری
خو چرا کردهای به بد مهری؟
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۲ - نشستن بهرام روز آدینه در گنبد سپید و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم هفتم
با عروسی بدین پریچهری
نکند هیچ مرد بدمهری
عطار » مختارنامه » باب دهم: در معانی مختلف كه تعلّق به روح دارد » شمارهٔ ۴
گه در غم روزگار و گه در قهری
از هرچه در اوفتادهای بیبهری
ای طوطی جان! چه میکنی در شهری
کانجا ندهندت شکری بیزهری
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون
به درویشان رسان از مال بهری
که تا مالت نگردد مار و زهری
عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز
ز خوبی این دو زن را هست بهری
که تحفه بردشان باید به شهری
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۷ - نقل سخنی از شیخ عبدالله خفیف شیرازی معروف بشیخ کبیر
هست ازین حقّ را ظهور مظهری
مینماید زین هدیّه جوهری
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۷ - نقل سخنی از شیخ عبدالله خفیف شیرازی معروف بشیخ کبیر
بوده مقصود خدا خود مظهری
مینماید اندرو خود جوهری
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۲ - تنبیه حال گرفتاران دنیا و شیرین نمودن ایشان بطلب مولی
از برای تو بیارم مظهری
وز دل دریا برآرم گوهری