گنجور

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ اول در ذکر سلاطین » ۹- محمد مومن میرزا

 

نا جوانمردی که بی رحمم در این سن میکشد

کافری سنگین دلی گشتست و مؤمن میکشد

سام میرزا صفوی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹

 

دل به جذب خواری خود جور دشمن می‌کشد

شیشه ما سنگ از دست فلاخن می‌کشد

نشنود گر بوی خار از دامن صد پاره‌اش

سالک راه طلب کی پا به دامن می‌کشد

تا لبم را بسته شرم عشق می‌سوزم ز رشک

[...]

کلیم
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۴

 

گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می کشد

لاله از شوق تو همچون شمع گردن می کشد

هرچه با دل کرده بودم، یافتم از عشق تو

انتقام سنگ را آتش ز آهن می کشد

در شکست خویش با این عاجزی دستم قوی ست

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۷۳۲

 

کی سر از تیغ شهادت جان روشن می‌کشد؟

شمع در راه نسیم صبح گردن می‌کشد

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴۸

 

کی سر از تیغ شهادت جان روشن می کشد؟

شمع در راه نسیم صبح گردن می کشد

نیست مانع حسن را مستوری از خون ریختن

گل به خون بلبلان در غنچه دامن می کشد

یار را از اوج استغنا فرود آورد عجز

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴۹

 

تیرگی از مد احسان جان روشن می کشد

رشته میل آتشین در چشم سوزن می کشد

نیست خرمن را وجود برگ کاهی پیش حرص

قانع از هر دانه جو، ناز خرمن می کشد

بس که دارد وحشت از زخم زبان ناصحان

[...]

صائب تبریزی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۱

 

بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد

گر شود گلشن ز خونم رنگ دامن می کشد

نا امیدی حاصل کشت امید ما بس است

زود کار دانه عاشق به خرمن می کشد

زشت را خجلت گذاری بهتر از آیینه نیست

[...]

اسیر شهرستانی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۱

 

بیشتر سرگشتگی زین چرخ پرفن می‌کشد

هرکه چون گرداب پای خود به دامن می‌کشد

در تمنای تماشای تو چشم داغ دل

از شکاف سینه همچون شمع گردن می‌کشد

سرفرازان جهان را از رعونت چاره نیست

[...]

جویای تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴۲

 

باز دامان دل آهنگ چه گلشن می‌کشد

ناله‌ای تا می‌کشم طاووس‌گردن می‌کشد

بسکه استحقاق‌گرد بی‌پر و بالم رساست

هرکه دامان تو می‌گیرد سوی من می‌کشد

بیش ازین نتوان چراغ رنگ ناز افروختن

[...]

بیدل دهلوی