امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » هشت بهشت » بخش ۱ - آغاز کتاب و منتخب یکی از داستانهای هشت بهشت
گفت کاول دمی که از من رفت
ماجرا ز انگبین و روغن رفت
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۳ - جواب دادن حورزاد جمشید را
ملک سوی وثاق خویشتن رفت
ز ملک مصر تا بیت الحزن رفت
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۷۱ - وفات یافتن یوسف علیه السلام و هلاک شدن زلیخا از الم مفارقت وی
نگوید کس که مردی در کفن رفت
بدین مردانگی کان شیرزن رفت
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵۶ - در بی وفایی عالم و سرعت زوال حیات فانی
او نیز به جای خویشتن رفت
زین تنگ قفس سوی چمن رفت
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - تعریف قحط دکن
چنان آسان سوی لب جان زتن رفت
که گفتی از زبان بر دل سخن رفت
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۳ - داستان سرکوبی و قتل ججهار سنکهه بندئله به سرداری اورنگ زیب پسر شاه جهان که بعد از وی بسلطنت نشست
چه پیش آمد که زانسان در وطن رفت
باین خواری برون زین انجمن رفت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۹
از ناخن دخل آنچه به رخسار سخن رفت
از کاوش غم بر دل بی کینه من رفت
زنهار خمش باش که چون خامه درین بزم
کم عمر شد آن کس که به دنبال سخن رفت
فریاد که گلبانگ پریشان من آخر
[...]
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۵۱ - دیدن رام نقش پای راون و نقش پای سیتا را
به زاری آنچنان از خویشتن رفت
که گویی مرغ روحش از بدن رفت
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۵
صبح از دل چاککه دراین باغ سخن رفت
کز جوش گل و لاله قیامت به چمن رفت
آن مطلب نایابکه هرگز نتوان یافت
دامان گلی بود که دوش از کف من رفت
با بخت سیه، یاد شب عید ندارم
[...]
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۶
جهان رفت و جوانی و چمن رفت
گل نسرین و سرو و یاسمن رفت
پس از من دوستان گویند:«افسوس
که آخر فایز شیرین سخن رفت»